فرهنگ ما اسلامی و انسانی است، به همگان احترام می گذارد و هیچ گاه نمی خواهد به کسی آسیب برساند
دکتر علی قره داغی
فرهنگ اسلامی مسلمانان که از دوران رسول خدا بر آن تربیت شده اند تفاوت زیادی با دیگر فرهنگ ها دارد؛ در این فرهنگ رسول خدا صلی الله علیه و سلم، آن مایه رحمت برای جهانیان و کسی که مهر تأیید "وانک لعلی خلق عظیم" بر تارک او می درخشد بسیار محبوب و حتی محبوب تر از جان انسان است.
این فرهنگ اسلامی و انسانی ماست که به همگان ارج می نهد و به هیچ وجه نمی خواهد به یکی از انسان ها در هر دیانتی و با هر عقیده ای ولو باطل که باشد کمترین زیانی وارد کند حتی اگر از گاوپرستان هم باشد. اسلام هیچ گاه تحقیر و تمسخر را بر نمی تابد بلکه کار اسلام دعوت به سوی خداوند با حکمت و بصیرت است. این در حالی است که فرهنگ امروز غرب فرهنگ سرکشی به تمام معنای کلمه در مقابل خداوند است؛ فرهنگی است برگرفته از داستان ها و افسانه ها؛ فرهنگی بر مبنای نزاع میان انسان مخلوق و خالق رئوف رحیم او و این امر کاملا به دور از عقل است. چنین فرهنگی که بر سرکشی و نافرمانی از خداوند استوار است و جهان غیر مادی را به باد تحقیر و تمسخر می گیرد، به طور کلی با فرهنگی که ما به آن معتقدیم و تمام ادیان بر حق آسمانی به آن گردن نهاده اند مخالف است. به همین خاطر چندان بعید نیست که نزاع و برخورد میان این دو فرهنگ مختلف همواره وجود داشته باشد.
از رهیافت تربیتی اسلام به ما دستور می دهد فرزندان مان را بر اساس اخلاق نیک و رفتار احسن بلکه نیکی کردن در مقابل بدی ها تربیت کنیم:
"ولا تستوي الحسنة ولا السيئة إدفع بالتي هي أحسن فإذا الذي بينك وبينه عداوة كأنه ولي حميم وما يلقاها إلا الذين صبروا وما يلقاها إلا ذو حظ عظيم"
نیکی و بدی یکسان نیست. (هرگز بدی را با بدی، و زشتی را با زشتی پاسخ مگوی. بلکه بدی و زشتی دیگران را) با زیباترین طریقه و بهترین شیوه پاسخ بده. نتیجهی این کار، آن خواهد شد که کسی که میان تو و میان او دشمنانگی بوده است، به ناگاه همچون دوست صمیمی گردد. به این خوی (و خلق عظیم) نمیرسند مگر کسانی که دارای صبر و استقامت باشند، و بدان نمیرسند مگر کسانی که بهرهی بزرگی (از ایمان و تقوا و اخلاق ستوده) داشته باشند.
این در حالی است که تربیت غربی بر اساس برتری این عامل غربی یا خون یا رنگ آبی - اگر این تعبیر درست باشد- بر سایر خون ها استوار است با وجود این که رنگ خون عقلا و علما هیچ تفاوتی با همدیگر ندارد. اینجاست که گاهی اوقات چنین مشکلات در بین مسلمانان به وجود می آید و چیز جدیدی نیست اما امروز از جهت شیوه و روش تازه است و از جهت ابزار نمایش تازگی دارد؛ زیرا جهان امروز به دهکده کوچکی تبدیل شده است و انسان از راه رسانه های نوین از بخش اعظم حوادث جهان به ویژه آنچه را که در طی چند ثانیه پخش می شود اطلاع می یابد. ما مسلمانان گاه و بی گاه این توهین ها را می شنویم از کاریکاتورهای زشت از رسول خدا صلی الله علیه و سلم و عمل توهین آمیز عده قلیل و بی شرمی که این عمل ناپسند را انجام داده اند و جهان اسلام را علیه خود تحریک کرده اند؛ این حق مسلمانان است که اعتراض کنند و بر ضد دشمنان و بدخواهان پیامبری که او را از مال و جان و روح و روان شان بیشتر دوست دارند موضع بگیرند.
اما همین پیامبر که ما برایش قیام کرده ایم به ما دستور داده است که واکنش ما همواره یک واکنش مثبت باشد و خود نمونه عملی چنین شیوه ای بوده است؛ ما نباید زشتی را با زشتی پاسخ دهیم و در مقابل جنایت مقابله به مثل کنیم؛ بلکه روش رسول خدا صلی الله علیه و سلم پاسخ به بهترین شیوه بوده است. در نظر او نیکی و بدی همسان نیستند پس باید به شیوه نیکو با بدی مقابله کرد. در کتاب های قدیمی و در قرآن درباره صفات و ویژگی های این پیامبر بزرگوار آمده است که حلم و بردباری اش همواره بر جانب خشم و غضبش غالب بود. نمونه آن این حکایت است که روزی رسول خدا صلی الله علیه و سلم در بین اصحابش نشسته بود که ناگهان زید بن سعمه که از علمای یهود بود وارد شد؛ صفوف اصحاب را شکافت تا این که خود را به رسول خدا صلی الله علیه و سلم رساند؛ یقه اش را گرفت و محکم کشید و با خشم و عصبانیت گفت: قرضم را پرداخت کن ای محمد شما بنی هاشم همیشه در پرداخت قرض سهل انگاری می کنید! رسول خدا صلی الله علیه و سلم از این مرد یهودی چند درهم قرض کرده بود اما هنوز موعد پرداخت آن نرسیده بود. عمر بن خطاب برخاست و شمشیرش را درآورد و گفت: یا رسول الله بگذار گردن این مرد را بزنم! رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: نه ای عمر تو او را به حسن طلب و مرا به حسن ادا دعوت کن! مرد یهودی گفت: قسم به کسی که تو را به حق فرستاده است من برای طلب قرضم نیامده بودم؛ فقط آمده بودم اخلاق تو را بیازمایم و من می دانم که زمان بازپرداخت هنوز مانده است. اما من تمام صفاتت را در تورات خوانده بودم و دیدم که همه آن صفات در تو وجود دارد مگر یک صفت که هنوز آن را از تو تجربه نکرده بودم و آن هم حلم و بردباری تو در هنگام خشم و عصبانیت است و این که شدت جهالت و نادانی مردم تنها به حلم و شکیبابی بیشتر تو می انجامد؛ پس گواهی می دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست و تو محمد فرستاده او هستی "أشهد أن لا إله إلا الله وأنك محمد رسول الله". قرضی هم که میان من توست صدقه فقرا باشد.
رسول خدا صلی الله علیه و سلم در تعامل و رفتار با مردم این گونه بود؛ چه آزار و اذیت ها که در مکه مکرمه ندید از عذاب و گرسنگی و محاصره و نهایتا توطئه ترور؛ تمام این بلایا را به جان خرید با این حال زمانی که مکه را فتح کرد با خشوع و فروتنی به درگاه خدا سجده کرد و خطاب به مردم مکه فرمود: "إذهبوا فأنتم الطلقاء" بروید شما آزاد هستید. این شیوه رسول خدا صلی الله علیه و سلم در تعامل با مردم بود و واجب است که این امت به او اقتدا کند زیرا مهمترین شرط عبادت و بندگی آن است که بر اساس منهج الهی و خالص برای خدا باشد نه در راستای هوی و هوس و احساسات؛ محبت به رسول خدا صلی الله علیه و سلم و قیام بر ضد دشمنان او یک عبادت محسوب می شود و عبادت باید بر اساس شیوه رسول خدا و بر روش اسلام باشد و به دور از هوی و هوس و شهوات و احساساتی صورت گیرد که سلف صالح ما آن را به مثابه تندبادی علیه ایمان و اخلاق و ارزش ها می دانند.
کشته شدن چند تن از جمله سفیر یک کشور در حادثه حمله به برخی از اماکن و به آتش کشیدن اتومبیل های عمومی و خصوصی، هیچ کدام بر اساس روش رسول خدا صلی الله علیه و سلم نیست اگر چنین حادثه ای در زمان شخص رسول الله اتفاق می افتاد یقینا ما را از آن باز می داشت و کسانی را که به اموال دیگران تعدی کرده اند و لو اموال کافران مجازات می کرد؛ زیرا مال و دارایی مردم مصون است به ویژه زمانی که مردم در امنیت باشند این امنیت به همه داده می شود و کوچکترین فرد جامعه نیز تلاش می کند قراردادش را محترم بشمارد چه رسد به دولت ها و دولت ها. سفیران نباید کشته شوند و پیامبر فرستادگان مسیلمه کذاب را امان داد تا این که به سرزمین شان رسیدند با این که آنان مرتد بودند. علاوه بر این پیامبر اسلام ما را با قاعده دیگری به نام فقه مآلات یا سد ذرایع آشنا می کند؛ فقه مآلات یعنی این که ما باید به آینده اعمال و رفتارمان نظر کنیم؛ اعمال ما به کجا ختم می شود و چه پیامدهایی در پی دارد؟ سد ذرایع یعنی این که از هر عملی که به یک مشکل یا حرام یا امر ممنوعی ختم می شود جلوگیری کنیم و باید جلوی بهانه ها گرفته شود. به همین خاطر رسول خدا که منافقان را به خوبی می شناخت و می دانست که برخی از آنان کاملا مرتد و از اسلام خارج شده اند و حتی برای اسلام و مسلمانان نقشه می کشند، با روم روابطی دارند و مسجد ضرار را بر مبنای همین روابط احداث کرده اند؛ با این حال و با وجود درخواست برخی از اصحاب هیچ گاه آنان را نکشت و این معلم امت که فقه مآلات و سد ذرایع را به امتش آموزش می داد در پاسخ به اصحابش فرمود: "به هیچ وجه! می خواهید بگویند محمد یارانش را می کشد؟" این یعنی ترس از بدنام شدن اسلام و از باب سرانجام وخیم این عمل است و بدین ترتیب از یک عمل مشروع و مجازات مشروع از ناحیه شرعی جلوگیری کرد.
از سال 1200 صلیبی ها حملات شان را علیه اسلام آغاز کردند و تنها به حمله نظامی بسنده نکردند همان حوادثی که در شام و اندلس روی داد؛ بلکه آنان به حملات فکری و تهاجم فرهنگی و ترجمه مخدوش قرآن و انتشار آن اقدام کردند تا این که وانمود کنند اسلام دین ترور و زور و خشونت است و برای وعده و پیمان میان انسان ها ارزشی قائل نیست. در ترجمه الله را به قیصر ظالم ترجمه کردند یعنی این که مسلمانان از ستمکاران ستایش می کنند. صفات رحمان و رحیم خداوند را به مجازات کننده خشن و متکبر زورگو ترجمه کرده بودند؛ بنابراین صفاتی برای الله آورده بودند که به هیچ وجه شایان پروردگاری که او را می پرستیم نیست. پس از آن خاورشناسان به بدنام کردن چهره اسلام و مخدوش کردن سنت نبوی پرداختند و از همان زمان اسلام هراسی را ترویج کردند. به همین خاطر هر نوع اقدام نابجای ما در مقابل تلوزیون های جهانی به تصویر کشیده می شود اگر چه در جای کوچکی هم صورت گیرد و چنان تبلیغ می کنند که اسلام آن گونه که خود تعریف می کنند دین ترور است. اما اسلام با اخلاق و ارزش ها گسترش یاقت به همین خاطر خداوند رب العالمین از پیامبرش با عناوینی چون فاتح بزرگ یا پیروز یا نیرومند یا مجاهد بزرگ ستایش نکرد بلکه این قسم بزرگ را یاد کرد: "وإنک لعلی خلق عظیم" همانا تو دارای اخلاق والایی هستی. این جمله در جواب قسم آمده است یعنی در اوج تأکید؛ در زبان عربی هیچ تأکیدی بیشتر از قسم و لفظ "إن" و همچنین لام تأکید و استفاده از علی به جای فی کاربرد ندارد. همه اینها حکایت از آن دارد که ای محمد تو با اخلاق زیبا و والا پیروز و غالب هستی و اخلاق زیبا جزء اساسی فطرت توست.
امروزه هم باید واکنش ما در مقابل دشمنان با عمل و اخلاق و برگرفته از ارزش ها و آراسته به صفات و شمائلی باشد که خداوند رسولش را به آن مزین کرده است؛ اما متأسفانه ما با وجود امکانات موجود اعم از جمعیت قابل توجه و امکانات مالی، کانال ماهواره ای یا سایتی قوی در اختیار نداریم که با پنج زبان اصلی پخش شود و به دفاع از اسلام بپردازد؛ حتی کتاب هایی که با این زبان ها منتشر شده اند بسیار اندک است. ما در تلاش هستیم صفات و ویژگی های اخلاقی رسول خدا را با سی زبان از طریق اسلام اون لاین برای همگان بازگو کنیم اما با تغییر مدیریت سایت نمی دانیم تا امروز چه کاری هایی انجام گرفته است. آیا ما با مال و دارایی خود و با درآمدهای نفتی توانسته ایم به اندازه کافی درباره رسول خدا صلی الله علیه و سلم و در دفاع از شخصیت او کتاب هایی با ترجمه های درست منتشر کنیم؟ چرا ملیون ها و بلکه ملیاردها تومان به خاطر دفاع از رسول خدا و هیثیت او و آبروی امتش خرج نمی کنیم؟ ما از کانال اتحادیه جهانی علمای اسلام توانسته ایم کمک هایی را در قالب موقوفه جمع آوری کنیم اما این کمک ها بسیار ناچیز است در حالی که مسیحیان در سال 1988 در یک نشست در کولورادو که طی آن کشیش ها ثروتمندان جمع کرده بودند یک ملیارد دلار کمک جمع آوری کردند. زیرا تعداد مسلمانان در آن زمان یک ملیارد نفر بود؛ آنان برنامه ریزی کرده بودند که برای بازگرداندن هر مسلمان از دین اسلام یک دلار نیاز است و این مبلغ را توسط انجمن های وابسته به خود گردآوری کردند. تظاهرات ها کافی نیست و ما تنها به این وسیله وارد بهشت نخواهیم شد بلکه با ایمان و عمل هماهنگ و خدمت به قرآن کریم به بهشت خواهیم رفت.
زمانی که مشرکان رسول خدا صلی الله علیه و سلم را به باد استهزاء گرفتند خداوند به او دستور داد: "فاصدع بما تؤمر وأعرض عن الجاهلين" یعنی دینت را آشکار کن و رسالتت را برسان. امروز لازم است که رسالت رسول خدا از طریق اینترنت و تلوزیون و ساخت فیلم از زندگی آن بزرگوار و از شمائل و صفات او به صورت جدی و به طور مداوم تبلیغ شود. ما در اتحادیه نامه ای به دبیرکل سازمان ملل فرستادیم و از او خواستیم قانونی را وضع کند که از تهمت و تحقیر ادیان آسمانی و شخص رسول خدا صلی الله علیه و سلم را که بیش از یک ملیارد و هفتصد ملیون مسلمان در جهان از او پیروی می کنند ممنوع کند همان گونه که زیر سؤال بردن هولوکاست ممنوع است. ما باید به طور صحیح حرکت کنیم و در غیر این صورت رسول خدا صلی الله علیه و سلم ما را سرزنش خواهد کرد. بدا به روزی که بگوید: اینان را برگردانید چرا که به مسئولیت شان در قبال من عمل نکردند. با وجود همه این هتک حرمت ها اسلام مسیر خود را می پیماید و گسترش می یابد؛ اسلام غالب است و هیچ آیینی بر آن چیره نخواهد شد؛ هر روز تعداد زیادی در این دین الهی داخل می شوند و خشم و تنفرشان از اسلام به فضل و نعمت تبدیل می شود. حتی چنین حملاتی نیز مردم را به سمت مطالعه سیره رسول خدا سوق می دهد و باعث می شود گروه گروه به دین اسلام داخل شوند. این دین به عزت عزتمندان و ذلت ذلیلان به تمام نقاط جهان خواهد رسید. این اراده خداوند است و به فضل او می بینیم که دین این گونه گسترش می یابد. اما چه خوب است که ما شرف مشارکت در گسترش آن را داشته باشیم. یکی از علمای بزرگ به سلطان آلب ارسلان می گوید: ای سلطان کاروان دعوت و جهاد به راه خود ادامه می دهد تو باید شرف و افتخار مشارکت در آن را بیابی.