" بدبختی بشریت و رهایی از آن"
د.عکرمه صبری
برگردان: دفتر نمایندگی اتحادیه جهانی علمای مسلمان، شعبه ایران.
مقدمه
به سر بردن بشریت در بدبختی از مسلمات و مسائل بدیهی شناختهشده است به ویژه از زمانی که دو نظام: سرمایهداری سکولار، کمونیستی بیدینی این روزها بر دنیا حکومت میکنند.
بهرغم فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اما اندیشه بیدینی هنوز پابرجاست.
بشریت با رها کردن و پشت نهادن به احکام اسلام در بدبختی و بیچارگی و نابودی فرورفت.
چنین اطلاعاتی نیازمند کتابها و مجلداتی برای تحلیل و تفسیر و بررسی آن است – و در اینجا امکان آن وجود ندارد- اما به بیان سه مسئله واقعی میپردازم: یکی از آنها نظام سرمایهداری و دیگری نظام کمونیستی و در آخر هم به دو نظام سرمایهداری و کمونیستی مرتبط است.
فروپاشی خانواده
اولین مسئله پیرامون فروپاشی خانواده و رسمیت زنا است روزنامههای بینالمللی و داخلی منتشر کردند که در آمریکا و انگلیس شرکت هایی کودکان را به زوجین جهت فروش در عوض نازایی و عقیم بودن میفروشند.
این شرکتها که به فروش کودکان میپردازند شخصیت تجاری از این راه کسب میکنند به این صورت که زنی را به مدت نه ماه اجاره میکنند و به عقد منعقدشده میان شرکت و فرد مذکور عقد اجاره رحم در برابر مبلغ مالی نامیده میشود که زن برای به دنیا آوردن کودکی از راه تلقیح مصنوعی یا تلقیح طبیعی توسط مردی دیگر، آن مال را میستاند! و پس از زایمان آن شرکت، کودک متولدشده را از زن در برابر مبلغ موردتوافق تحویل میگیرد و به فروش آن به خانوادهای نازا و نیازمند به کودک میپردازد! این کار موجب واکنش تعدادی از محققان و حقوقدانان در آمریکا و انگلیس شد که دادگاههای این کشور هیچگونه مانع قانونی برای انجام چنین کاری از جانب شرکتها نیافتند!
این پیامدی از آثار نظام سرمایهداری سکولار مسموم است که هیچ حد و مرزی برای روابط خانوادگی و احساسات مادرانه و کرامت انسان نمیشناسد و مادامیکه طرفین راضی باشند مانعی برای زنا نمیبیند!
کنترل جمعیت
مسئله دیگر درباره کنترل جمعیت است که چین کمونیستی آن را برای کنترل افزایش جمعیت به شکل قانونی تصویب کرد و قبلاً دولت چین برای کنترل جمعیت چنین قانونی را تصویب کرده بود که هیچیک از زوجین حق به دنیا آوردن بیشتر از یک کودک را ندارند! به این معنا که چین کنترل جمعیت را بهموجب قانون تصویبشده اجباری شمرده است...
آیا باور میکنید که بهموجب این قانون سالانه مردم چین بیشتر از یک ملیون دختر را میکشند؟!
بله یک ملیون دختر به خاطر قانون کنترل جمعیت کشته میشوند... اما چطور؟
اگر کودک متولدشده دختر باشد خانواده عمداً این دختر بیگناه را مخفیانه میکشد و چنانچه بارداری دوم دختر باشد دوباره آن را میکشند تا اینکه بچه به دنیا آمده پسر به دنیا آید.
پدیده دختر کشی در چین رایج شده است؛ زیرا زوجین راضی به دنیا آوردن دختر تنها نیستند – تا اینکه تعداد دخترانی که سالیانه کشته میشوند به یک ملیون میرسد! این پیامدی از آثار نظام کمونیستی دیکتاتوری بیدین است که باقدرت و بدون هیچگونه مباحثهای اجرا میشود.
اما موضع حکومت چین از ملیون ها کودک دختر سرگردان به دنیا آمده در مناطق روستایی چیست! خداوند متعال میفرماید: { وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ } «و هنگامیکه از دختران زندهبهگور شده باز پرسند. به چه گناهی کشتهشده، است».
تعداد مردان درنتیجه کشتن دختران بیشتر از تعداد زنان شده است و کشور چین پیشاروی مشکل تازهای است که حل آن تا زمانی که قانون کنترل جمعیت برقرار است مشکل خواهد بود...چراکه جوانانی که بزرگ میشوند نمیتوانند خانمهایی هم سن با خود را برای ازدواج بیابند.
پس چین کمونیستی سعی میکند تا از مشکل افزایش جمعیت فرار کند اما در مشکلی سختتر و پیچیدهتر میافتد که مشکل به دنیا آوردن و عدم یافتن دختران برای ازدواج با پسران جوان است.
گرسنگی در آفریقا
اما مسئله آخر که بر عهده نظامهای سرمایهداری و کمونیستی است به گرسنگی ربط دارد و سی ملیون انسان را در قاره آفریقا به مرگ و نابودی تهدید میکند که در ده کشور آفریقایی منتشر هستند!
چرا میگوییم نظامهای سرمایهداری و کمونیستی مسئولیت این گرسنگی را بر عهدهدارند؟
در جواب باید گفت که: نظام سرمایهداری مازادی از مواد غذایی را داراست که بخشی از آن را انبار میکند و بخش دیگر را در اقیانوسها نابود میکند تا از کاهش قیمت این مواد جلوگیری کند.
اگر مقدار مواد غذایی موجود در دنیا و مساحتهای گسترده مناسب کشاورزی را بررسی کنیم متوجه میشویم که برای جمعیت دنیا کافی است.
اما کار نظام سرمایهداری افزایش تولید و توزیع نادرست است.
اما نظام کمونیستی مالکیت فردی را نمیپذیرد؛ درنتیجه مالکیت زمینها از آن دولت است و مردم کارگران در این زمینها هستند؛ پس میزان تولید محصولات کشاورزی سالانه در روسیه کاهش یافت... مثلاً در دهه شصت میلادی روسیه مجبور به خرید مقدار زیادی از آمریکا شد و (خروشچف)- دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه آن زمان- اذعان کرد که تولید کشاورزی در کشور رو به رکود است و علت آن را عدم مالکیت فردی در کشورش بیان کرد! و به خاطر چنین تصریحی از منصبش برکنار شد!
نظام کمونیستی همچنین مسئولیت گرسنگی در دنیا بر عهده دارد زیرا مساحت زمینهای کشاورزی در روسیه بسیار گسترده و در رده دوم پس از آمریکا قرار دارد که در مقایسه با مساحت زمینهای مناسب کشاورزی، تولید اندک است.
راه حل بشریت
این سه مسئله که بشریت از آنها رنج میبرد پیامد قوانین وضعشدهای است که از معالجه آن ناتوان مانده است... اما باید دانست که علاج درست در اسلام نهفته است که مسلمانان از آن غافلاند! و نبود اسلام در عرصه جهانی یکی از علتهای بدبختی و بیچارگی بشریت است همانطور که علت ضعف مسلمانان و تفرقه آنان است! پس چگونه دیگران را سرزنش کنیم درحالیکه عیب در خودمان است؟
آیا اسلام از حل مشکلات خانواده و مسائل پیرامون آن ناتوان است!
زمانی که اسلام ازدواج را رسمیت بخشید و به آن فراخواند و تشویق نمود در مقابل زنا را ممنوع کرد و زمانی که اسلام فرزندخواندگی را حرام کرد در مقابل سرپرستی یتیم یا سرپرستی هر کودک بی سرپرست را رسمیت بخشید و هر خانوادهای که بچهدار نمیشوند میتوانند کودکی را تحت سرپرستی خود قرار دهند.
آیا اسلام از حل مشکل افزایش جمعیت ناتوان است؟ با کشتن دختران و به راه انداختن جنگها چنین مسئلهای حل نمیشود؛ بلکه خواهان دانش و آگاهی میان تمامی مردم و بهرهگیری از توان زمین کشاورزی و صنعتی در این رابطه است تا توزیع جمعیت در تمامی کشورها بهدرستی صورت گیرد نه اینکه افزایش جمعیت تنها به بعضی از جاهای آن منحصر گردد.
همانطور که توجه به روستا و فراهمسازی خدمات عمومی چون آموزش و بهداشت و حملونقل میتواند به توزیع درست جمعیت و جلوگیری ا ز شلوغی در شهرهای بزرگ منجر شود، مسئلهای که اسلام به تأمین بدون تبعیض این خدمات برای تمامی شهروندان فرامیخواند.
آنچه را از سیاست نادرست کشورها در توجه به توسعه شهرها از حساب روستاها میبینیم مخالف روح اسلام است و یکی از مظاهر عقبماندگی اقتصادی و علمی و اجتماعی است...
آیا اسلام از رویاروی با گرسنگی و قحطی ناتوان است؟!
اسلام تمامی سرزمینهای اسلامی را یکپارچه میداند زیرا – اصلاً- کشورها و هویتهای متعدد را به رسمیت نمیشناسد زمانی که در شبهجزیره عربی در دوره امیرالمؤمنین عمر بن خطاب- رضیاللهعنه- در سال هجدهم هجری قحطی افتاد ایشان نامهای به فرمانداران در سرزمین شام و عراق و مصر نوشت و از آنان خواست تا مواد غذایی برای مقابله با قحطی به شبهجزیره عربی ارسال کنند که بلافاصله پاسخ دادند و سریعاً همکاری کردند و اولین آنها عمرو بن عاص بود که از نامه ایشان استقبال کرد و نامه ای در جواب به امیرالمؤمنین نوشت تا گوشبهفرمان بودن خود را به ایشان اعلام دارد و کاروانی را در سال 18 هـ/640 م برای کمک فرستاد که ابتدای آن در شبهجزیره و آخرش در مصر بود و این سال عام الرماده نام گرفت زیرا به خاطر خشکی و قحطی به شکل خاکستری درآمده بود.
در پایان
بنابراین مسلمانان به شکل خاص و بشریت به شکل عام به اسلام – تنها اسلام- نیازمندند تا ما و بشریت را از نابودی و بدبختی و بیچارگی و حکومت قدرتمند بر ناتوان برهاند زیرا می تواند استعمار را با همهی شکل و رنگ و نوع آن پاک سازی کند مسئلهای که این روزها تعدادی از اندیشمندان و فیلسوفان در غرب به آن فرامیخوانند.
وقت آن فرارسیده تا مسلمانان به این حقیقت آگاه شوند که اصلاح سرانجام این امت جز با اصلاح شروع آن امکانپذیر نیست و مژدههای پیروزی با درخشش در افق، به امید و توفیق و توجه خداوندی آغازشده است.
خداوندا ما را از زمره کسانی بگردان که به سخن گوش فرا میدهند و بهترين آن را پيروى میکنند.
{ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ }«و خدا حقيقت را میگوید و او [ست كه] به راه راست هدايت میکند».
وصلى الله على سيدنا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين.