جستجو برای

التفاصيل

اهتمام فاروق به بازار و تجارت: راهکارهای جالب برای احیای اقتصاد در جامعه اسلامی

اهتمام فاروق به بازار و تجارت: راهکارهای جالب برای احیای اقتصاد در جامعه اسلامی

 

به قلم دکتر علی محمد صلابی

 

دبیرکل اتحادیه جهانی علمای مسلمان

فاروقبه بررسی اوضاع و احوال بازاریان بسیار علاقمند بود تا آنان را وادار کند طبق شرع داد و ستد کنند. او کسانی را به نظارت بر امور بازار می‌گمارد؛ سائب بن یزید و عبد الله بن عتبه بن مسعود و افراد دیگر را بر بازار مدینه گمارد. سیستم کنترل قیمت‌ها در دولت اسلامی بر اساس قواعد شریعت اسلام و تحول جامعه اسلامی شکل گرفت تا به یکی از مسؤولیت‌ها در اسلام تبدیل شد و شرایطی برای متولیان و بازاریان و کالاها تعیین شد. (بن الجراح،1984،ج2، ص517).  آورده‌اند که فاروق در نظارت بر بازار بسیار حساس بود؛ در بازارها می‌گشت و با شلاقی که در دست داشت افراد خاطی را تنبیه می‌کرد. از انس بن مالک آمده است که می‌گوید: عمر را دیدم که ردایی پوشیده بود که چهارده جای آن را دوخته بود بعضی جاها را با پوست. در حالی که پیراهن و بالاپوش دیگری به تن نداشت. شلاقی در دست گرفته بود و در بازار مدینه می‌گشت. (الدهلوي،1983، ج1، ص408). 

حافظ ذهبی از قتاده نقل می‌کند که می‌گوید: عمر در زمانی که خلیفه مسلمین بود ردایی از پشم می‌پوشید که برخی جاهای آن را با چرم دوخته بود و در بازار می‌گشت؛ شلاقی در دست داشت و با آن مردم را ادب می‌کرد. (الكفراوي، 1983، ص66(

 

فاروق کسانی را وارد بازار می‌شدند اما احکام آن را نمی‌دانستند تنبیه می‌کرد. می‌گفت: کسی که ربا را نمی‌داند نباید در بازار بنشیند. در بازارها می‌گشت و برخی از تجار را با شلاق می‌زد و می‌گفت کسی که آگاهی ندارد نباید در بازار داد و ستد کند، چون ناگزیر به ربا آلوده می‌شود چه بخواهد و چه نخواهد.

برای تعیین قیمت مناسب کالاهای ضروری و برای حمایت از مصرف‌کنندگان و فروشندگان اقدام می‌کرد. مردی مقداری روغن به بازار آورده بود و آن را با قیمتی متفاوت از بازار می‌فروخت. عمر به او گفت: یا به قیمت بازار بفروش یا این که از بازار خارج شو. ما تو را به یک قیمت مجبور نمی‌کنیم. بنابراین او را از بازار بیرون کرد. (الذهبي،1987، ص29(

فاروق کسانی را که در بازار می‌نشستند اما احکام خرید و فروش را بلد نبودند با شلاق می‌زد. در بازارها می‌گشت و برخی از تجار را تنبیه می‌کرد و می‌گفت: کسی که از احکام خرید و فروش آگاهی ندارد در بازار ننشیند چرا که خواسته و ناخواسته به ربا آلوده می‌شود. عمر به تمام مسائل توجه می‌کرد تا تعادل برقرار باشد و وضعیت از دست او خارج نشود. قواعد مناسب داد و ستد در بازار را وضع می‌کرد و ثبات قیمت‌ها را تضمین می‌نمود، تا کسی زیان نبیند و تقلب و احتکار نکند و بازار سیاه ایجاد نشود. در دنیای تجارت، جهل عذر نیست. یک مصوبه کوتاه و فراگیر را وضع کرده بود و با آن تمام مفاسد را از بین ‌برد و همه چیز را کنترل ‌کرد: کسی که با احکام تجارت آشنایی ندارد وارد بازار نشود. (الكتاني، دت،ج2، ص17)

عمر در این زمینه پیشتاز بود و نگذاشت بازار دچار هرج و مرج شود؛ کسانی را به عنوان ناظر تعیین کرد تا بازار را منظم کنند و بر قیمت‌ها اشراف داشته باشند. سلیمان بن حثمه را بر بازار گمارد و سائب بن یزید را با عبد الله بن عتبه بن مسعود به عنوان کارگزار خود در بازار مدینه منصوب کرد. یک نفر ناظر کل بر بازار تعیین می‌کرد و ناظران هر بازار زیر فرمان او کار می‌کردند. می‌گفت: توجه به تنظیم و کنترل بازار باعث می‌شود مردم راحت‌تر بتوانند به کالاهای اساسی خود دست یابند و هر کس در این زمینه با حاکم همکاری کند اجر و پاداش خواهد برد.

اقدامات درست و عملی و دقیق عمر ثابت کرد که اسلام برای هر زمانی مناسب است و در هر مکانی از جهان کشورهای عقب‌افتاده را به سوی پیشرفت سوق می‌دهد و کشورهای توسعه‌یافته را از زوال و فروپاشی محافظت می‌کند. راه را بر کسی که می‌خواهد پیشرفت کند نمی‌بندد و افراد ناآگاه را به حال خود رها نمی‌کند.   

" هیچ کس در طلب روزی از پای نایستد و نگوید خدایا مرا روزی ده! می‌دانید که آسمان طلا و نقره نمی‌بارد و خدای متعال برخی از شما را به دست برخی دیگر روزی می‌دهد". 

مردم را به تلاش برای کسب روزی امر می‌کرد

عمر مردم را به کار و تلاش برای کسب لقمه نان تشویق می‌کرد. محمد بن سیرین از پدرش نقل می‌کند: وقت غروب با عمر بن خطاب بودم و بسته‌ای با خود داشتم. پرسید این چیست؟ گفتم بسته‌ای است که در بازار با آن خرید و فروش می‌کنم. گفت: ای قریشیان اجازه ندهید امثال اینها شما را در تجارت فریب دهند چرا که این یک سوم امارت و فرمانروایی است. از حسن نقل است که عمر گفت: هر کس سه بار یا یک کالا داد و ستد کرد و چیزی به دست نیاورد آن را تغییر دهد. همچنین گفته است: حرفه و مهارت بیامورید چون شما حتما به آن نیاز خواهید داشت. اگر این داد و ستد نبود شما آلت دست مردم می‌شدید.

وفا حسن پور:

می‌گفت کار و کاسبی هر چند کم‌ارزش بهتر از دست دراز کردن به سوی مردم است.

ای جماعت فقرا سرتان را بالا بگیرید و تجارت کنید؛ راه باز است سربار مردم نباشید. (الكتاني،دت،ج2، ص20).

هیچ کس در طلب روزی از پای نایستد و نگوید خدایا مرا روزی ده! می‌دانید که آسمان طلا و نقره نمی‌بارد و خداوند روزی برخی از شما را در دست برخی دیگر قرار داده است. سپس این آیه را تلاوت کرد:

{فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلاَةُ فَانْتَشِرُوا فِي الأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ *} [الجمعة: 10] .

سپس چون نماز گزارده شود، در زمین پراکنده شوید [و به راه خود بروید] و [روزی خود] از بخشش الهی بجویید، و خداوند را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید.

هر گاه جوانی را می‌دید با تعجب می‌پرسید: آیا مهارتی بلد است؟ اگر می‌گفتند خیر از چشمش می‌افتاد.

می‌‌فرمود: غیر از جهاد در راه خدا، محبو‌ب‌ترین جایی که دوست دارم اجلم فرا رسد، جایی است که مشغول کسب روزی هستم؛ سپس این آیه را خواند: {وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ} [المزمل: 20]

و دیگرانی در این سرزمین [تلاش می‌کنند و] گام می‌زنند و روزی خود از فضل الهی می‌جویند...

نگرانی عمر از ترک تجارت توسط سران مسلمین 

عمر بن خطاب در زمان خلافت خود وارد بازار شد و مشاهده کرد غالب بازاریان از نبطی‌ها هستند. فرصت را غنیمت شمرد و مردم را جمع کرد و این مسأله را مطرح کرد و آنان را نسبت به ترک بازار سرزنش کرد. گفتند: خداوند به خاطر فتوحاتی که نصیب‌مان کرده است ما را از بازار بی‌نیاز کرده است. فرمود: به خدا اگر چنین کنید مردان و زنان شما محتاج همدیگر خواهید شد. وقتی می‌دید که سران مسلمان غیر از مجاهدان از تجارت و تلاش برای کسب روزی سرباز زده‌اند نگران می‌شد. (الكتاني،دت،ج2، ص20).


: برچسب ها



بعد
اتحادیه از فراخوان شیخ الازهر مبنی بر وحدت علمای مذاهب مختلف حمایت کرد

جستجو در وب سایت

آخرین توییت ها

آخرین پست ها

شعب اتحادیه