جستجو برای

التفاصيل

احکام فقهی متعلّق به گسترش ویروس کرونا

احکام فقهی متعلّق به گسترش ویروس کرونا 

 نویسنده: 
دکتر علی محی‌الدین قره‌داغی 
ترجمه: دفتر نمایندگی اتحادیه جهانی علمای مسلمان- تهران
در خصوص حکم تعامل با ویروس جدید کرونا که با گسترش سریع خود جان بسیاری از مردم را تهدید می‌کند سؤالات فراوانی مطرح شده است: 
تعطیلی نمازهای جمعه و جماعت به خاطر ترس از سرایت کرونا چه حکمی دارد؟
در رویارویی با این بیماری چه دعایی وجود دارد و مسلمان باید چه کارهایی انجام دهد؟
پاسخ:
الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على المبعوث رحمة للعالمين، وعلى آله وصحبه وبعد؛
نخست: این بیماری‌ها و ویروس‌ها قضا و قدر الهی است و قدرت خدا را به انسان‌ها نشان می‌دهد. خدایی که با ضعیف‌ترین سربازانش هر کس را بخواهد نابود می‌کند: «وَمَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُو» [مدثر:31] و سپاهیان پروردگارت را کسی جز خود او نمی‌شناسد. 
این از سنّتهای خداوند است که اگر بخواهد مسلمان و غیر مسلمان را به آن گرفتار می‌کند و هر کس را که بخواهد با آن ادب می‌کند. امّا مؤمنی که به این بیماری دچار شود و شکیبایی ورزد اجر شهید می‌برد. در صحیح بخاری از قول عایشه رضی الله عنها روایت است: از رسول خدا درباره‌ی طاعون پرسیدم و برایم توضیح داد که طاعون عذاب خداست و هر کس را که بخواهد با آن عذاب می‌کند امّا برای مؤمنان رحمت است. فرمود: 
«فليس من عبد يقع الطاعون، فيمكث في بلده صابراً يعلم أنه لن يصيبه إلا ما كتب الله له إلا كان له مثل أجر الشهيد».
هر بنده‌ای در شهر طاعون‌زده بماند و شکیبایی ورزد و بداند که آنچه خداوند برایش مقدر کرده است به او می‌رسد اجر شهید می‌برد. [صحیح بخاری: 5734] 
دوم: اسلام دو چیز را بر ما واجب کرده است: 
یکم؛ توکّل کامل بر خدا و این‌که معتقد باشیم همه چیز به دست خدا و در قبضه‌ی قدرت اوست: «لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا» [توبه:51] 
بگو هرگز چیزی جز آنچه خداوند برای ما مقرّر داشته است، به ما نمی‌رسد، [و] او مولای ماست و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند.
دیگری استفاده از اسباب است از جمله پرهیز، درمان، قرنطینه و هر کاری که از سوی مسؤولان بهداشتی پیشنهاد می‌شود؛ موضع عمر بن خطاب هم همین بود وقتی فهمید وبا در شام شیوع پیدا کرده است از وارد شدن به آن خودداری کرد. ابو عبیده از او پرسید: آیا از سرنوشت الهی فرار می‌کنی؟ فرمود: آری از یک سرنوشت خدا به سرنوشت دیگر او فرار می‌کنم. [متفق عليه؛ صحیح بخاری: 1264 و صحیح مسلم: 2219]
این حقیقت فقه موازنه است به طوری که کفّه‌ی اول (راست) بر ایمان به خدا استوار است و کفّه‌ی دوم (چپ) بر به کارگیری همه‌ی اسباب مشروع؛ زیرا خداوند خود به آن دستور داده است. 
سوّم: مرض طاعون معروف است؛ به گفته‌ی زبان‌شناسان و در رأس آنها خلیل بن احمد طاعون چیزی فراتر از وبا است: وبا طاعون است؛ وبا به هر بیماری عمومی گفته می‌شود؛ می‌گویند اهل کوره وبای شدیدی گرفته‌اند. سرزمین وباخیز جایی است که وبا در آن فراوان باشد. 
چهارم: بدون شکّ این وباها عذاب الهی هستند؛ خدای متعال آنها را رجزی از آسمان نامیده است. در قرآن ده بار لفظ رجز آمده است از جمله: 
«وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ» [سبأ: 5] 
و کسانی که در [ردّ و انکار] آیات ما مقابله کنان [و بی‌حاصل‌] می‌کوشند، اینانند که عذابی از عقوبتی دردناک در انتظار آنان است‌.
یعنی این معاندان و ظالمان تمام تلاش خود را برای بی‌اثر کردن آیات خدا به کار می‌گیرند و می‌پندارند می‌توانند در برابر آن بیایستند و غالب شوند. می‌خواهند از قدرت خدا پیشی بگیرند اینان عذاب دردناکی دارند. برخی از مفسّران رجز را وبای فراگیر در دنیا و آخرت تفسیر کرده‌اند. 
ولی سنّت خدا بر این است که اگر عذاب نازل شود غیر ظالمان را هم در بر می‌گیرد: 
«وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً»[انفال: 25] 
و از فتنه‌ای که [چون درگیرد] فقط به ستمکارانتان نمی‌رسد و [دامن‌گیر همگان می‌شود] پروا کنید و بدانید که خداوند سخت کیفر است. 
‌همچنین سنّت خدا بر این است که هر گاه وبا و بیماری فراگیر شود بین ظالم و کافر و مؤمن فرقی قائل نمی‌شود. بلکه مؤمنان باید تمام اسباب شرعی و طبّی و عقلی را به کار گیرند. 
پنجم: اسلام در هنگام پیدایش وبا (ویروس‌های کشنده) توصیه‌های مهمی دارد از جمله: 
•قرنطینه: خارج نشدن از شهری که در آن طاعون یا وبا شیوع یافته است و عدم جواز ورود به آن شهر؛ در حدیثی در صحیح مسلم آمده است: رسول خدا فرمود: 
«الطَّاعُونُ آيَةُ الرِّجْزِ ابْتَلَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِ نَاسًا مِنْ عِبَادِهِ فَإِذَا سَمِعْتُمْ بِهِ فَلَا تَدْخُلُوا عَلَيْهِ وَإِذَا وَقَعَ بِأَرْضٍ وَأَنْتُمْ بِهَا فَلَا تَفِرُّوا مِنْهُ».[8] 
طاعون نشانه‌ای از عذابی است که خداوند بندگان را به آن مبتلا می‌کند. هر شنیدید در جایی شیوع یافته است به آنجا نروید و اگر در آنجا بودید خارج نشوید. [صحیح مسلم: 2218]
علمای گذشته حکمت این قرنطینه را این گونه ذکر کرده‌اند:
خارج نشدن از شهر تا بیماری به جای دیگر سرایت نکند و باعث ابتلای دیگران نشود. در این صورت فرد گناهکار است زیرا به دیگران آسیب رسانده است و رسول خدا می‌فرماید: زیان رساندن و زیان دیدن جایز نیست. [مسند احمد: 2862] انسان نباید باعث آزار دیگران شود نه در دین و نه در بدن و نه در عقل و مال و نه در هیچ چیز دیگر. خواه آزار مادی باشد یا معنوی. علمای گذشته تأکید کرده‌اند که حرام است انسان سبب سرایت بیماری به دیگران شود. 
•جلوگیری از وارد شدن به منطقه‌ای که وبا در آن شیوع یافته است برای این که هلاک کردن خود یا سبب هلاک شدن دیگران حرام است و محافظت از بدن و سلامتی و عقل از مهم‌ترین مقاصد شریعت است. 
•نفس نکشیدن در هوایی که ویروس در آن پخش شده است. 
•عدم نزدیکی به بیماران به خاطر ترس از سرایت بیماری؛ مگر به قصد درمان و با در نظر گرفتن تمام توصیه‌ها و وسایل بهداشتی. رسول خدا فرمود: «فِرَّ مِنْ الْمَجْذُومِ كَمَا تَفِرُّ مِنْ الْأَسَدِ» از کسی که جذام گرفته است فرار کنید چنان که از شیر فرار می‌کنید. [بخاری: 5707] این کار با حدیث صحیح «لا عدوی» یعنی سرایت بیماری وجود ندارد [صحیح بخاری: 1993 صحیح مسلم: 2220] در تناقض نیست. زیرا مقصود از حدیث آن است که سرایت آن گونه که جاهلیت باور داشتند وجود ندارد؛ چون عمل را به غیر خدا نسبت می‌دادند و بر این باور بودند که بیماری‌ به خودی خود و با طبعیتی که دارد سرایت می‌کند. این بخش جزء اعتقاد و ایمان به خدا و شریک نگرفتن برای اوست. امّا فرار از بیماری‌های مسری در زمره‌ی اسبابی است که خداوند آن را با قدرت خود مؤثّر قرار داده است. این مسأله حدیث دیگری را نیز تأیید می‌کند که می‌فرماید: شخص بیمار بر سالم وارد نشود.[مسلم: 2221]
•ضرورت احتیاط و هوشیاری و پرهیز از ریسک در کنار واگذاری امور به خدا و توکّل کامل بر او بدون نگرانی و پریشانی. [شرح صحيح مسلم؛ امام نووی (14/215-207) و زاد المعاد (4/ 4543) و فتح الباری (10/189)] ابن اثر در الکامل في التاریخ می‌نویسد: وقتی مسلمانان در عمواس دچار طاعون شدند عمر بن عاص آنان به سمت کو‌ه‌ها برد و به چند گروه تقسیم کرد و از قاطی شدن آنها جلوگیری کرد. این گروه‌ها مدتی در کوه‌ها ماندند تا این که بیماران همه شهید شدند و باقیمانده به شهرها بازگشتند. این همان قرنطنیه است که در آن زمان آن گونه ممکن بود. 
•از مهم‌ترین آموزه‌های اسلامی در این زمینه این است که درمان بیماری بر شخص و بر جامعه و حکومت واجب است و هر کس باید با امکاناتی که در اختیار دارد برای درمان بکوشد به ویژه در بیماری‌های مسری. کسی که خود را درمان نکند بنا بر دلایلی که در کتاب «مسائل طبّی معاصر» آورده‌ام گناهکار است. 
وجوب آشکار کردن بیماری؛ اگر کسی احساس کند دچار وبا شده است یا در محیط وبازده بوده است و به خاطر ضرورتی از آن خارج است باید وضعیت خود را آشکار کند و به مسؤولان امر گزارش دهد. اگر پنهان‌ کند دو گناه مرتکب شده است: دروغ و پنهان‌کاری و تقلب و نیز زیان رساندن به دیگران و گسترش وبا. هر کس به سبب او به این بیماری دچار شود گناهش بر دوش کسی است که آن را انتقال داده است. رسول خدا فرموده است: 
«الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَيَدِهِ» [صحیح بخاری: 10 صحیح مسلم: 40]. مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. مسلمان واقعی چیزی را که برای خود می‌پسندد برای برادرش نیز می‌پسندد و چیزی را که برای خود ناخوش می‌دارد برای برادرش نیز نمی‌پسندد. 
ششم: ترس از بیماری و سرایت آن:
اسلام دین فطرت است و به همین خاطر مانعی نمی‌بیند که انسان از این گونه بیماری‌ها بترسد و نگران باشد و تا زمانی که فرد به خدای واحد ایمان دارد می‌داند که خداوند برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است. ترس واجب است و حافظ مناوی می‌گوید: از جمله‌ی ترس‌ها، ترس از سرایت جذام و دیگر بیماری‌ها بر جسم است. در حدیث آمده است: «فِرَّ مِنْ الْمَجْذُومِ كَمَا تَفِرُّ مِنْ الْأَسَدِ» از جذامی فرار کنید چنان که از شیر می‌گریزید. حفاظت از جان و مال و ناموس در برابر اسباب هلاکت واجب است. 
در سنن ابن ماجه روایتی آمده است که بر مشروعیت ترس بلکه وجوب آن دلالت می‌کند: مردی جذامی در بین نمایندگان ثقیف بود رسول خدا کسی را نزدش فرستاد و به او پیغام داد که برگردد با او بیعت کرده است. [ابن ماجه: 3544]
همچنین احادیث زیادی وجود دارد که به وجوب احتیاط و مراقبت از خوراک و نوشاک در برابر ناپاکی‌ها دلالت می‌کند؛ پوشیده نگه داشتن ظرف‌ها و غذاها، وجوب درمان، شتسن دست و دهان، حرمت قضای حاجت در راه‌ها و زیر درختان و اماکن پرتردد. این دین دین پاکیزگی بیرونی و درونی است: «وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ» [مدثر:3]. و جامه‌ات را پاکیزه دار. 
«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ» [بقره: 222]. خداوند آمرزش خواهان و پاکیزگان را دوست دارد
اینجاست که به اهمّیّت وضو و غسل و پاکیزگی خانه و محیط پی می‌بریم. 
در این باره در حدیثی از صحیح مسلم می‌خوانیم: ابوذر از پیامبر اسلام روایت کرده است که فرمود: 
«عُرِضَتْ عَلَيَّ أَعْمَالُ أُمَّتِي حَسَنُهَا وَسَيِّئُهَا فَوَجَدْتُ فِي مَحَاسِنِ أَعْمَالِهَا الْأَذَى يُمَاطُ عَنْ الطَّرِيقِ وَوَجَدْتُ فِي مَسَاوِي أَعْمَالِهَا النُّخَاعَةَ تَكُونُ فِي الْمَسْجِدِ لَا تُدْفَنُ» 
اعمال نیک و بد امّتم به من نشان داده شد؛ از اعمال نیک آنان برداشتن موانع از سر راه را دیدم و از اعمال بد آنان آب دهان انداختن در مسجد را دیدم. [مسلم: 553]
هفتم: چیزهایی که جایز است به سبب این بیماری ترک شود:
حفظ دین و حفظ جان از مهم‌ترین مقاصد شریعت است به همین خاطر اصل آن است که این دو مسأله در صورتی که تعارضی با هم نداشته باشند هم‌زمان حفظ شوند؛ ما باید واجبات دینی را انجام دهیم چنان که باید از جان و عقل خود نیز محافظت کنیم. اما گاهی جمع میان این دو مشکل‌ساز می‌شود اینجاست که به لطف و رحمت خداوند و توجه الهی به ضعف بشر پی می‌بریم؛ در چنین حالتی ترک برخی از عبادات از روی تسامح جایز است یا این که درجه‌ی وجوبش ساقط می‌شود. رخصتِ گفتن کلمه‌ی کفر در صورت اجبار از این باب است: «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ».[نحل:106] مگر کسی که وادار شود، و دلش به ایمان آرام و استوار باشد.
از این آیه و امثال آن و از آثاری که در سیره‌ی نبوی وجود دارد استنباط شده است که گاهی ترس عذر قابل قبولی برای ترک برخی از فرایض و واجبات است و در این راستای می‌توان به مسائل زیر اشاره کرد:
ترک جمعه و جماعت از ترس گسترش بیماری وبا در بین نمازگزاران: 
فقها می‌گویند ترس از عذرهای مقبول برای ترک جماعت است و خود بر سه نوع است: 
* این‌که انسان از هلاک خود یا از آسیب دیدن بخشی از بدن خود بترسد یا نگران تعدّی یا ضربه‌ی کاری به بدن باشد. یا از ربایش و اسارت و حمله‌ی درندگان بترسد. در چنین حالاتی جایز است نماز جمعه را ترک کند. 
* اگر از تباه شدن مال و دارایی بیم داشته باشد می‌تواند جمعه و جماعت را ترک کند. حتی فقها گفته‌اند اگر نگران باشد درنده‌ای اسبش را بدرد یا در مواجهه با خطراتی امثال آن می‌تواند جمعه را ترک کند. 
* اگر از خانواده و فرزندانش نگران باشد؛ مانند این که در خانه کودکی دارد و کسی نیست از او مراقبت کند و آسیب می‌بیند. یا نگران است که ممکن است یکی از بستگان بیمارش در غیبت او به تنهایی بمیرد یا نتواند شهادتین را ادا کند.
دلایل معتبر نشان می‌دهد که وجوب نماز جمعه مشروط بر این است که زیانی به جان و مال و خانواده‌ی انسان وارد نشود از جمله در قرآن می‌خوانیم: 
«وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ» [حج: 78] و برای شما در دینتان محظوری قرار نداده است.
•«يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ.» [بقره: 185] خداوند برای شما آسانی می‌خواهد و دشواری نمی‌خواهد. 
ابن قدامه می‌گوید: ترس برای ترک جمعه و جماعت عذر محسوب می‌شود زیرا پیامبر اسلام می‌فرماید: «مَنْ سَمِعَ الْمُنَادِيَ فَلَمْ يَمْنَعْهُ مِنْ اتِّبَاعِهِ عُذْرٌ قَالُوا: وَمَا الْعُذْرُ؟ قَالَ: خَوْفٌ أَوْ مَرَضٌ» اگر کسی صدای اذان را بشنود و عذری برای شرکت در نماز نداشته باشد باید شرکت کند. گفتند: عذر چیست ای رسول خدا؟ فرمود: ترس یا بیماری. [سنن أبو داود: (551) و ابن ماجة: (792)]
ترس سه نوع است: ترس از جان، ترس از مال و تر از خانواده. [مغنی ابن قدامه: 1/366]
بنابراین با توجّه به آنچه گفته شد ترک جمعه و جماعت در هنگام گسترش بیماری‌هایی چون کرونا جایز است به شرط آن که ترس و نگرانی واقعی وجود داشته باشد و توهم نباشد. زیرا ترک واجب تنها در صورت غلبه‌ی ظن یا درخواست متخصصان و صاحبان امر جایز است. 
بستن مساجد جامع به نظرم درست نیست مگر زمانی که وبا گسترش یافته باشد و مسؤولان امر دستور داده باشند. معیار در این زمینه صدور اوامر حکومتی یا بهداشتی در بستن مدارس و دانشگاه‌ها است. در این صورت بستن درِ مساجد در شهرها و مناطقی که بیم گسترش وبا می‌رود جایر است. امّا سایر مناطقی که مدارس و دانشگاه‌ها در آن باز هستند مساجد و عبادتگاه‌ها هم باید باز باشند. 
منع سفرهای عمره و حجّ به خاطر وبا
با توجّه به دانش من در تاریخ ثبت نشده است که فریضه‌ی حجّ به خاطر طاعون و امثال آن به طور کلی تعطیل شده باشد؛ البتّه چند سال به خاطر مشکلات قرمطیان تعطیل شد؛ زیرا در دوران حکومت منحوس خود حجّ را تعطیل کرده بودند. چنان که گاهی اوقات در برخی از مناطق حجّ به خاطر طاعون و وبا تعطیل شده است. ابن کثیر در تاریخ بدایه و نهایه در رخدادهای سال 357 هجری می‌نویسد: بیماری ماشری (طاعون) در مکه شیوع یافت و بسیاری را به کشتن داد و شتران حجّاج در بین راه به سبب تشنگی هلاک شدند و تنها شمار اندکی توانستند خود را به مکه برسانند. بسیاری نیز پس از مراسم حجّ از بین رفتند. 
در سال 2009 وقتی آنفولانزای خوکی شیوع یافت برخی از علما به تعطیلی حجّ فتوا دادند امّا عربستان سعود موضوع را به لحاظ فقهی و بهداشتی بررسی کرد و به این نتیجه رسیدند که خطر چندان جدّی نیست به همین خاطر حجّ را تعطیل نکردند. اما تدابیر فنی و علمی به کار گرفته شد و از پیران و بیماران خواستند در حجّ مشارکت نکنند. 
در سال جاری به خاطر شیوع ویروس کرونا و گسترش آن و انجام اقدامات پیشگیرانه، دستوراتی مبنی بر تعلیق عمره تا اطّلاع بعدی صادر شد.
تلاش برای تعطیلی حجّ سال 1316 به خاطر گسترش بیماری کولیرا از سوی اطلاعات فرانسه:
•مراسم حجّ برای استعمارگران و اشغاگران مهم و نگران‌کننده بود؛ چون در حجّ عموم حجاج با علما و اندیشمندان و دعوتگران دانشگاه اسلامی دیدار می‌کردند. به همین خاطر دستگاه‌های اطلاعاتی فرانسه برای جلوگیری سفر حجّ مسلمانانِ مناطق زیر سلطه‌ی خود، بیماری کولرا [دکتر علي صلابی، تاريخ الدولة العثمانية: 3 / 23] را علم کردند و حجاج را نسبت به آن بیم دادند. [24] سید محمّد رشید رضا موضع مصر را بیان کرد و گفت: هیأت وزیران مصر نشستی خصوصی برگزار کردند تا مسأله تعطیلی حجّ را که شورای سلامت انسان به خاطر بیم از انتقال بیماری به مصر ضروری می‌دانست بررسی کند. از آنجایی که تعطیلی حجّ به منزله‌ی تعطیلی یک رکن اساسی دین بود، هیأت وزیران نتوانستند نظر قعطی خود در این زمینه اعلام کنند به همین خاطر از علما فتوا خواستند. عطوفه رئیس هیأت وزیران از قاضی مصر و شیخ ازهر و مفتی مصر و شیخ عبد الرحمن نواوی مفتی حقانی و شیخ عبد القادر رافعی رئیس شورای علمی پیشین برای حضور در نشست دعوت کردندتا با هیأت وزیران گفت‌وگو کنند. آنان پس از پایان نشست گرد هم آمدند و پس از بحث و تبادل نظر بر فتوای زیر توافق کردند و آن را برای هیأت وزیران فرستادند: بعد الحمد والصلوة... هیچ یک از ائمه نگفته‌اند که شرط وجوب حجّ نبودن بیماری عمومی در سرزمین حجاز است؛ بنابراین وجود اندکی از بیماری مانع وجوب ادای آن بر شخص توانمند نمی‌شود. به همین خاطر کسی که قصد انجام حجّ دارد و قادر به انجام است با وجود بیماری جایز نیست از رفتن او ممانعت شود؛ امّا نهی از ورود به سرزمین وبازده که در حدیث آمده است، چنان که از سخن علمای ما استنباط می‌شود در صورتی است که مسأله‌ی قوی‌تری مانند ادای فریضه مانع آن نشود. 2 ذی العقده سال 1316هـ. والله اعلم والحمد لله رب العالمین.[ مجله‌ی المنار، شماره: 51]
امّا قول راجح این است که اگر وبا به طور قطعی یا ظنّ غالب (با نظر کارشناسان و متخصصان) شیوع یابد و برخی از حجاج به سبب ازدحام جمعیت به آن مبتلا شوند، منع عمره و حجّ به طور موقّت و به مقداری که مفسده را دفع کند جایز است. فقها اتّفاق نظر دارند که هنگام ناامن بودن راه‌ها ترک حجّ جایز است و استطاعت تنها در صورت امنیّت تحقّق می‌یابد. به همین خاطر بیماری‌هایی وبایی می‌توانند جزء عذرهای مباح برای ترک حجّ و عمره محسوب شوند به شرط آن که ترس ناشی از غلبه‌ی ظنّ از وجود بیماری یا گسترش آن در حجّ و عمره باشد. حکم این مسأله را پزشکان متخصص تعیین می‌کنند و آنگاه تصمیم عربستان سعودی مبنی بر تعطیلی حجّ صادر می‌شود. در صورتی که حجّ و عمره باز باشد، کشوری که در آن وبا گسترش یافته است می‌تواند با نظر متخصصین آن کشور به خاطر بیم از انتقال بیماری به حجاج، مانع رفتن آنان به حجّ شوند.
هشتم: دعا و نیایش به درگاه خدا:
•در کنار استفاده از اسباب مطلوب پزشکی مستحب است مسلمان در هنگام شیوع وبا اذکار و دعاهای زیر را بخواند: 
«قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» [توبه: 51] 
بگو هرگز چیزی جز آنچه خداوند برای ما مقرر داشته است، به ما نمی‌رسد، [و] او مولای ماست و مؤمنان باید بر خداوند توکل کنند.
«بسم الله الذي لا يضر مع اسمه شيء في الأرض ولا في السماء وهو السميع العليم»[ابو داود: 5088، و ترمذی: 3388، و نسائی: 9843، و ابن ماجة: 3869، وأحمد: 446].
به نام خدایی که با بام او چیزی در آسمان و زمین زیان نمی‌رساند و او شنوای داناست. (سه بار یا بیشتر). در حدیث صحیح آمده است هر کس شب هنگام این دعا را سه بار بخواند تا صبح هیچ بلای ناگهانی به وی نمی‌رسد و هر کس آن را صبح سه بار بخواند هیچ بلای ناگهانی تا شب به او نمی‌رسد. 
«أعوذ بكلمات الله التامات من شرّ ما خلق» 
پناه می‌برم به کلمات کامل خداوند از گزند هر آنچه آفریده است. [صحیح مسلم: 2709] در حدیث آمده است هر گاه این دعا را بخوانید هیچ گزندی از آفریده‌های شرور به شما نمی‌رسد. 
خواندن سوره‌های اخلاص و فلق و ناس سه بار صبح و سه بار شب. در این باره نیز احادیث ثابتی وجود دارد. 
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَافِيَةَ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَالْعَافِيَةَ فِي دِينِي وَدُنْيَايَ وَأَهْلِي وَمَالِي، اللَّهُمَّ استُرْ عَوْرَاتي، وآمِنْ رَوْعَاتي، اللَّهمَّ احْفَظْنِي مِنْ بَينِ يَدَيَّ، ومِنْ خَلْفي، وَعن يَميني، وعن شِمالي، ومِن فَوْقِي، وأعُوذُ بِعَظَمَتِكَ أنْ أُغْتَالَ مِنْ تَحتي».
پروردگارا عافیت و سلامتی دنیا و آخرت را از تو می‌خواهم؛ خدایا بخشایش و سلامتی در دین و دنیا و خانواده و اموالم را خواستارم. خدایا عورتم را بپوشان و ترسم را ایمنی ده. خدایا مرا از جلو و عقب و راست و چپ و بالا و پایین حفظ کن و از بلای ناگهانی به تو پناه می‌برم. [سنن ابو داود: 5074، و سنن ابن ماجه: 3871، با سند صحيح].
«لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» [انبیاء:87]
معبودی جز تو نیست تو پاک و پیراسته‌ای و من از ستمکارانم. در حدیث آمده است که هر مسلمانی این دعا را در یک مناسبت بخواند یقینا پذیرفته می‌شود. [بزار في البحر الزخار (4/25) (3/363)، منذری در الترغيب (2/59): اسنادش صحيح یا حسن است].
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ، وَتَحَوُّلِ عَافِيَتِكَ، وَفُجَاءَةِ نِقْمَتِكَ، وَجَمِيعِ سَخَطِكَ»[صحیح مسلم: 2739] 
خدایا از زوال نعمت و تغییر عافیت و سلامتی و انتقام ناگهانی و هر گونه خشم و غضبت به تو پناه می‌برم.
«اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْبَرَصِ، وَالْجُنُونِ، وَالْجُذَامِ، وَمِنْ سَيِّئِ الأَسْقَامِ» 
خدا از پیسی و دیوانگی و جذام و بیماری‌های ناگوار به تو پناه می‌برم. [مسند احمد: 92 / 152، سنن ابو داود: 1554؛ سنن نسائی: 5493]
قرائت قرآن و ذکر و تسبیح و صلوات هم سفارش شده است. 

http://www.iumsonline.org/ar/ContentDetails.aspx?ID=11019


: برچسب ها



جستجو در وب سایت

آخرین توییت ها

آخرین پست ها

شعب اتحادیه