دعوتگران دین در پرورش نسلی از مؤمنان که دارای عواطف و احساسات گرم و صمیمی نسبت به دین باشند موفق نشدهاند؛ آنان نتوانستهاند عشق و محبت خدا را در دل مخاطبان خود بکارند و آنان را به با خدا مأنوس کنند. تنها کاری که کردهاند همواره مردم را از دادار آسمانها بیم دادهاند و به آنان چنین تفهیم کردهاند که صفت اول پروردگار جهانیان صلابت و سختگیری است؛ اوست که آسمان و زمین را در قبضهی قدرت خود دارد؛ قضا و قدر سخت و وضع احکام دشوار مخصوص اوست. میگویند در جهان دگرگونیهایی رخ میدهد که از حکمت آن آگاه نیستیم و علم و دانش ما به آن قد نمیدهد.
معرفی کردن پروردگار با این صفات قهریه از عقیدهی صحیح به دور است و غالبا به اعمال مفید و کارآمد ختم نمیشود. به جای آن تخم محبت و دوستی خدا را در دلها بکارند؛ در عین حال از شگفتی عظمت و بزرگی خدا بگویند و به قدرت عظیم او اعتراف کنند. پیامبر اسلام همواره قلبش متوجه خدا بود؛ هر گاه قطرههای باران زمستانی باریدن میگرفت و بدن و لباسش را خیس میکرد میگفت: این باران تازه از سوی پروردگارش میآید. این جمله نشان میدهد که گویندهاش چقدر شوق و محبت خدا را در دل دارد.
شکوفهی میوهها را میبوسید و آن را ساختهی دست پروردگاری میدانست که به تازگی آن را پرداخته و پدید آورده است و آن رنگ و طعم زیبا را در دل خاک سیاه برایش به امانت گذاشته است. وقتی زمان رحلتش را نزدیک دید زمزمه کرد: به سوی پروردگار بلند مرتبه و رفیق والا مقامم میشتابم. رسول گرامی اسلام یارانش را نیز بر همین روش تربیت میکرد و تخم محبت و دوستی را در دلهایشان میکاشت تا نسبت به پروردگارشان و دینشان فروتن باشند. این محبت کارش را کرد و ثمراتش را به بار نشاند. امتی پدید آمد خیرخواه و عاری از شر؛ حامی حق و بردبار بر سختیها. آماده فداکاری در راه خدا چه در وقت فراوانی نعمت و چه در وقت زوال و نقمت. اگر ایمانمان را بر ترس مبهم و اضطراب محض بنیان نهیم به این نتایج زیبا نمیرسیم. این را انکار نمیکنیم که در مواقع گوناگون آموزههای دین مبین حاوی ترس و بیم و یادآوری شر و بدی است اما این شدت و حدت در هنگام تأدیب نفس و کاستن از شهوات و مبارزه با جرایم است نه این که اساسی برای یک تربیت درست باشد. قرآن کریم با انسانها انس میگیرد و آنها را به آشنایی با خدا تشویق میکند رحمت و برکاتش را به خاطر میآورد. در چنین صحنههایی از شر و بدی نمیگوید و آن را به خدا نسبت نمیدهد. وقتی از فضایل زیبا میگوید آن را به خدا نسبت میدهد و به زیبایی از نسبت دادن شر به خدا کناره میگیرد:
"وأنا لا ندري أشر أريد بمن في الأرض أم أراد بهم ربهم رشدا"
و ما [درست] نمىدانيم كه آيا براى كسانى كه در زمينند بدى خواسته شده يا پروردگارشان برايشان هدايت خواسته است؟
دعوتگران باید بیاموزند که چگونه خدا را در دل مردم محبوب جلوه دهند که روش کنونی به دور کردن مردم از خدا انجامیده است.