بررسی کتاب "نوح و طوفان عظیم"
دکتر علی قره داغی دبیرکل اتحادیه جهانی علمای مسلمان
برگردان: دفتر نمایندگی اتحادیه جهانی علمای مسلمان – شعبهی ایران
الحمد لله ربّ العالمين، والصلاة والسلام على المبعوث رحمة للعالمين، وعلى إخوانه من الأنبياء والمرسلين، وعلى آله الطيبين، وصحبه أجمعين، ومن تبع هداه إلى يوم الدين... وبعد
سپاس و ستایش مر خدای بیهمتا را و درود و سلام و صلوات بر پیامبر رحمت و مهربانی و بر سایر فرستادگان الهی و یاران و خاندان پاکشان باد.
قرآن کریم توجه شایانی به سیرهی پیامبران دارد تا جایی که داستان پیامبران و گفتار و احوال آنان نزدیک به یک سوم قرآن کریم را به خود اختصاص داده است. خدای متعال این داستانها را تنها به خاطر آرامش خاطر پیامبر و یارانش یا برای آگاهی از احوال پیامبران نقل نکرده است بلکه در این راستا مقاصد کلانی را دنبال میکند و مهمترین آنها عبارتند از:
1- اقتدا به پیامبران: خدای متعال میفرماید: "أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ ۖ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ" [انعام:90] اينان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده است، پس به هدايت آنان اقتدا كن.
بنابراین حکم شریعت پیامبران پیش از ما تا زمانی که نسخ نشده باشد برای ما هم مشروعیت دارد و شریعت واپسین همهی کلیات و ثوابت محکم ادیان آسمانی گذشته را در خود دارد که از سیدنا آدم آغاز میشود و به خاتم پیامبران میرسد. از سوی دیگر این شریعت در بیشتر کلیات خود برای پیروان ادیان دیگر ناآشنا نیست و اگر گرفتار غرور نشوند یقینا آن را میپذیرند. پیامبر واپسین تشریح کرده است که اسلام دین همهی پیامبران بوده است و او این ساختمان را تکمیل کرده است. میفرماید: "مثلي ومثل الأنبياء كمثل رجل بنى قصراً فأكمل بناءه وأحسن بناءه إلا موضع لبنة، فنظر الناس إلى القصر فقالوا: ما أحسن بنيان هذا القصر لو تمت اللبنة، ألا وكنت أنا اللبنة" مثال من و پیامبر گذشته مثال کسی است که کاخی ساخت و آن را به پایان برد و تنها جای یک خشت را باقی گذاشت. مردم به کاخ نگاه کردند و گفتند: اگر آن یک خشت هم گذاشته میشد نمای این کاخ چه زیبا میشد! بدانید که من آن خشت آخر هستم. (بخاری و مسلم)
رسول خدا تأکید میکند که آمده است نیکیهای اخلاق را کامل کند تا دین واپسین با فطرت پاک و عقل سلیم هماهنگ شود؛ درست به همان شکلی که پروردگار جهانیان برای امتهای پیشین فرستاده بود. خدای متعال میفرماید:
"الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ" (اعراف: 157).
همانان كه از اين فرستاده، پيامبر درس نخوانده -كه [نام] او را نزد خود، در تورات و انجيل نوشته مىيابند- پيروى مىكنند؛ [همان پيامبرى كه] آنان را به كار پسنديده فرمان مىدهد، و از كار ناپسند باز مىدارد، و براى آنان چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى ناپاك را بر ايشان حرام مىگرداند، و از [دوش] آنان قيد و بندهايى را كه بر ايشان بوده است برمىدارد. پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند، آنان همان رستگارانند.
از جملهی "يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ" میفهمیم که پیامبر، مؤمنان را به آنچه سرشت پاک و عقل سلیم میپذیرد امر میکند و از آنچه برای سرشت و عقل ناپسند است باز میدارد. چیزی را که پاک بدانند برای آنان حلال میکند و آنچه را ناپاک بدانند حرام میکند. این آیه نشان میدهد که هر آنچه خدا حلال یا حرام کرده است مورد تأیید و پذیرش سرشت پاک و عقل سلیم است.
2- تأکید بر این که همهی پیامبران و صالحان امتهای گذشته، امت رسول خاتم و امت اسلام و مسلمانان هستند. خدای متعال پس از آن که از پیامبران گذشته یاد میکند میفرماید: "إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ" (انبیاء: 92) اين است امت شما كه امتى يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.در سورهی حج نیز پس از ذکر پیامبران تأکید میکند: "إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ" این آیه نشان میدهد که امت اسلام فرزندان آن نسلهای مبارک هستند.
أولئك آبائي فجئني بمثلهم
إذا جمعتنا يا جرير المجامع
آنان پدرانم هستند پس همانند آنها را بیاور
آن روزی که ای جریر ما را گرد هم آوردند.
بنابراین تاریخ پیامبران و زنان و مردان صالح، تاریخ این امت و فضایل آنان فضائل این امت است؛ بلکه سیرهی آنان گویی سیرهی رسول واپسین است. زیرا آنان اسوه و الگوی این پیامبر بودهاند. اینجاست که به اهمیت کتابی که برادر دانشمند و مفسر و مورخ و اندیشمند دکتر علی صلابی نوشته است پی میبریم. او دُردانههای خود را از معدن پاک قرآن کریم بیرون آورده است.
3- پند و اندرز گرفتن از سیرهی آنان؛ از جهت پیروزی و شکست و قدرت و ضعف؛ سنت جابجایی و جایگزینی و عمر امتها و غیره که به طبیعت و سرنوشت امتها تعلق دارد. خدای متعال میفرماید: "لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ" (يوسف: 111) به راستى در سرگذشت آنان، براى خردمندان عبرتى است.
این آیه ضرورت تحلیل و بررسی داستانهای پیامبران را میرساند.
از این رهیافت میتوانیم بگوییم که قرآن کریم ما را راهنمایی کرده است که اخبار و داستانها را تحلیل و وارسی کنیم و از لابلای آن به نتایج مفیدی برسیم و پند و عبرت گیریم. علامه ابن خلدون با تأکید بر این اصل مجموعهای از سنتها و قوانین اجتماعی و به عبارتی قواعد علوم اجتماعی را استخراج کرده است؛ قواعدی که غرب هم اکنون از آن استفاده میکند و تمدن خود را بر آن بنیان نهاده است و از این راه بر گردهی ملتهای درمانده سوار شده است.
ضرورت بررسی همهجانبه
متأسفانه بیشتر مطالعات اسلامی در خصوص پیامبران در بُعد تاریخی آن و ذکر اخبار و آثار آنان خلاصه میشود با شرح و تفصیل اندکی که در بیشتر موارد از اسرائلیات استفاده میشود و به عمق داستان و تحلیل و بررسی و پند و اندرز نمیرسد. اما تحقیقی که برادر اندیشمند و مفسر جناب دکتر صلابی انجام داده است امتیازاتی دارد که در مجموع در هیچ یک از تحلیلهایی که دیدهام وجود ندارد. مهمترین این ویژگیها:
1- استناد به سرچشمهی زلال و معدن پاک کتاب خدا: "لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ" (فصلت: 42) از پيش روى آن و از پشت سرش باطل به سويش نمىآيد؛ وحى [نامه]اى است از حكيمى ستوده[صفات]. و نیز سنت پاک رسول گرامی اسلام.
این امتیاز بزرگ باعث میشود اطلاعات دقیق و موثق باشد و باعث آرامش درون و صفای روح شود.
2- استخراج پند و اندرز از راه تحلیل و بررسی دقیق و هدفمند.
3- تحلیل همهجانبهی زندگی سیدنا نوح علیه السلام و ربط آن به گذشته و حال و آینده؛ دوران پیش از طوفان را به ماجراهایی که قرآن کریم از سیدنا آدم علیه السلام بیان کرده است ربط میدهد و مبحث نخست را به این موضوع اختصاص داده است. از آدم میگوید؛ به عنوان پیامبری که خداوند راه هدایت و توحید را به او نشان داد و او هم ذریهی خود را بر عقیدهی توحید و هدایت پرورش داد:
"قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى* وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ" (طه: 123-124)
فرمود: همگى از آن [مقام] فرود آييد، در حالى كه بعضى از شما دشمن بعضى ديگر است، پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد، هر كس از هدايتم پيروى كند نه گمراه مىشود و نه تيرهبخت. و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت، و روز رستاخيز او را نابينا محشور مىكنيم.
محقق ثابت کرده است که دین توحید با نخستین انسانی که خداوند آفریده است آغاز شد و همچنان تا قرنی که شرک به جامعه راه یافت ادامه داشت؛ شرک در همان قرنی که خداوند نوح را برانگیخت وارد جامعهی بشری شد.
وی به برشمردن آیات و ارتباط میان آنها در مجموعهای از سورهها اکتفا نکرده است و با وجود اهمیت این موضوع، به استخراج پند و عبرت و بررسی طبعیت قوم نوح پرداخته است؛ از قوم نوح به عنوان کسانی که مشرک و نابینا و ظالم و فاسق و سرکش و مقلد بودند یاد میکند.
از لابلای همهی اینها اسباب سرنگونی تمدن اولیهی بشری را که در صفات پیشین وجود دارد استخراج کرده است. همچین به صفات اساسی سیدنا نوح میپردازد؛ صفاتی که او را الگوی دعوتگران قرار میدهد و شیوهی دعوت او و روشهای مختلفی که به کار گرفته است چراغ راه آنان است.
4- کرامت انسانی؛ به طوری که تحقیقات ثابت میکند آدم به عنوان نخستین انسان به صورت کامل به دست خدا آفریده شده است؛ روح را در وی دمید و توحید و هدایت را به او آموخت. او را خلیفه قرار داد و آبادانی زمین را به او سپرد. سپس همراه با همسرش بر زمین فرود آورد تا به عنوان پیامبری موحد و راهنما زندگی کند. ذریهی او تا دوران نوح بر شیوهی او بودند. این که میگویند انسان عصر حجر دین نداشته است و بعدها تفکر دینی به دین توحید رسیده است صحت ندارد و محقق آن را رد میکند. نصوص قطعی هم بطلان این نظریه نشان میدهند؛ درست این است که انسان در جوار خدا موحد پرورش یافته است و خدای متعال او را گرامی داشته است؛ فرشتگان را به سجده در برابر او امر کرده است. همچنین ثابت میشود که مردم امت واحده بودهاند:
"ومَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا ۚ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ" (يونس: 19)
و مردم جز يك امت نبودند. پس اختلاف پيدا كردند. و اگر وعدهاى از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود، قطعاً در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مىكنند، ميانشان داورى مىشد.
از جهت واقعنگری، این تاریخ جزء امور غیبی است و هر چیزی که بدون نص ثابت الهی از آن سخن بگویند تیر انداختن در تاریکی است و پرداختن آن به جز با علم و آگاهی از سوی آفریدگار جایز نیست:
"مَّا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا" (کهف: 51)
[من] آنان را نه در آفرينش آسمانها و زمين به شهادت طلبيدم و نه در آفرينش خودشان. و من آن نيستم كه گمراهگران را همكار خود بگيرم.
از زیباترین بخشهای این تحقیق، آغاز دومین تمدن بشری است که بر اساس توحید و صلح و عدالت و انصاف و امثال آن بنا شده است تا مأموریت جایگزینی و آبادانی زمین که خداوند از زمان آفرینش آدم به او سپرده است محقق شود. میفرماید:
"إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً" من در زمين جانشينى خواهم گماشت.
"هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا" او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را استقرار داد.
حقیقتا من از مطالعهی این کتاب ارزشمند لذت بردم و از شیوهی تألیف و اطلاعات و تحلیلهای آن استفاده کردم؛ مؤلف کتاب دکتر صلابی دانشمندی محقق و مورخی توانا است؛ مهمتر از همه او صاحب رسالتی است که با قرآن زندگی میکند و روح و عقل و جوارحش را از آن سیراب میکند. تمام زندگی خود را فدای قرآن کرده است. (این چیزی است که از او میدانم و در برابر خدا کسی را پیراسته نمیکنم)
سخن پایانی در خصوص موقعیت جغرافیایی:
قرآن کریم بیان میکند که کشتی نوح بر فراز جودی لنگر انداخته است: "وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ" (هود: 44) [كشتى] بر جودى قرار گرفت. سپس محقق زبردست دکتر صلابی مجموعهای از اقوال سلف و خلف و اسناد و آثاری را ذکر میکند و ثابت میکند که جودی کوهی در میان در بین النهرین [دجله و فرات] در شرق ترکیه تا شمال شرقی جزیرهی ابن عمر است. این منطقه در نوار ساحلی رود دجله در مرز ترکیه و عراق و سوریه تا شمال شهر موصل قرار دارد.
دکتر ذغلول نجار فقیه و دانشمند زمین شناس در اعجاز قرآن میگوید: بررسیهای باستانشناسی صحت و دقت این مطلب را ثابت میکند. وی میافزاید که در نیمهی ماه می سال 1948 رشید سرحان یکی از شبابان کرد باقیماندهی چوبهای کشتی نوح را که در انبوهی از رسوبات در قلهی کوه جودی مدفون شده بود مییابد. پس از آن در سالهای 1953 و 1987 و 1994 باستان شناسان منطقه را مورد بررسی قرار میدهند و تا امروز این بررسیها ادامه دارد. همچنین یک ماهی بزرگی از رسوبات آبهای شیرین در دشتهای بین دجله و فرات یافت شد. این منطقه خاستگاه شماری از تمدنهای قدیمی بود که برخی از آنها کشف شدهاند و عمر آنها به هزارهی سوم تا هزارهی هفتم پیش از میلاد باز میگردد. به احتمال زیاد این رسوبات پس از طوفان جمع شده است. هیچ آثار انسانی در این رسوبات کشف نشد و تمدنهای پیشین در زیر آن مدفون شدهاند. گسترش رسوبات به صورت افقی بر مناطق پهناوری از این سرزمین و پیدا شدن ماهی با درازی بیش از ده قدم و نیز فرو بردن شماری از آبادیهای قدیمی که در سالهای بین 1922 تا 1934 از آن کاوش صورت گرفته است نشان میدهد که این رسوبات تمدنهای پیشین را در خود فرو بردهاند. کاوشها از تمدنهای قدیمی به صورت مقطعی و تا امروز ادامه دارد و نتایج نشان میدهد که رسوبات در یکی از غارهای شمال عراق موسوم به غار شانیدار عظیم جمع شده است و عمر آنها به نزدیک یکصد هزار سال میرسد. این رسوبات بقایای انسانی را هم در خود دارد و دکتر راف سولسکی از مرکز سمشوینان آمریکا آن را مورد بررسی قرار داده است.
بر اساس بسیاری از روایات تاریخی قدیمی که اخیر کشف شده است، کشتی نوح بر بالای جودی لنگر انداخته است؛ در نوشتههای بزرگانی چون کیراسوس از کاهنان تمدن بابل و ابیدنوس از شاگردان سقراط و یکی از شخصیتهای تمدنی یونان قدیم این مطلب یافت میشود.
یاقوت حموی در معجم البلدان دربارهی جودی میگوید: یای آن مشدد است و کوهی است مشرف بر کوه ابن عمر که در سمت شرقی دجله در اطراف موصل قرار دارد. وقتی آبها فرو رفتند کشتی نوح بر فراز آن آرام گرفت. جزیرهی ابن عمر منطقهای است که میان دو رود دجله و فرات در شمال عراق و کوه جودی بر این جزیره مشرف است و در نزدیک شهر موصل یکی از شهرهای قدیمی عراق واقع است. این کوه تا امروز هم به جودی مشهور است و کوه معروفی است. این نصوص طولانی را نقل کردم تا ثابت کنم که تمدن دوم بشری از این منطقه آغاز شده است؛ منطقهای کردنشین و مسلمان و برخی از اقوام دیگر هم در آن زندگی میکنند. این منطقه همچنان به "شارناخ" معروف است و در زبان کردی به معنی شهر نوح است. این منطقه یکی از استانهای شرق ترکیهی فعلی است و روستایی به نام هشتیان یعنی روستایی که هشتاد نفر به همراه سیدنا نوح در آنجا فرود آمدند در آن واقع است. بیشتر روستاهای اطرف این کوه تا امروز نام نوح علیه السلام را با خود دارند. در منطقهی زاخو (نزدیک دهوک و موصل) روستاهایی به نام دور نوح و دشت نوح و غیره وجود دارند.
در تورات سفر تکوین 7-8 آمده است که محل استقرار کشتی نوح کوه آرارات بوده است؛ آرارات نام کوه جودی است که به زبان عربی از ریشهی آکادی گرفته شده است و رشته کوههایی را شامل میشود که از جنوب شرقی ترکیه تا شمال عراق ادامه دارد.
کوه جودی در نزد برخی از کردها به کاردو مشهور است و ترکها آن را اغری داغ یعنی کوه شیبدار مینامند. برخی هم به آن قردی میگویند. یونانیان به آن جوردی میگویند. مختار فوزی نعال تحلیلگر سوی میگوید: همهی این نامها برای یک مکان است؛ این مکان در جزیرهی ابن عمر در جنوب ارمنستان و نزدیک موصل قرار دارد که مشرف به کوه آرارات است. این اثیر که اهل این جزیره است میگوید: کشتی نوح در کوهی در ناحیهی قردی در نزدیکی موصل آرام گرفت. در دایره المعارف اسلامی آمده است: جودی کوه بلندی در شمال شرقی جزیرهی ابن عمر است و برخی از تفاسیر دینی میگویند که کوه معروف به جودی به زبان ارمنی کردخ نام دارد.
امام بخاری در باب "تجري بأعیننا جزاء لمن کفر و لقد ترکناها آیة فهل من مدکر" آورده است: قتاده میگوید: خداوند کشتی نوح را تا اوایل این امت نگه داشت.
طبری با سند خود از قتاده میگوید: خداوند کشتی را در درهای در جزیرهی ابن عمر نگه داشت تا عبرت و نشانهای باشد. در روایت دیگری از قتاده آمده است: خداوند آن را در قردی در جزیرهی ابن عمر نگه داشت تا آیه و نشانهای باشد. اوایل این امت آن را به چشم خود دیدهاند. در حالی که چه کشتیهایی که پس از آن ساخته شدند و از بین رفتند. ابن منذر هم در تفسیر "لنجعلها لکم تذکرة" تا آن را براى شما [مايه] تذكرى گردانيم و گوشهاى شنوا آن را نگاه دارد. مانند همین سخن ابو جریح هم نقل شده است.
آنچه بر من آشکار است این است که مهم عموم داستان است نه مسألهی خاص بقای کشتی یا دیدن آن؛ مهم کشف و آگاهی از آن است و خداوند خبر ثابت را رؤیت یا دیدن مینامد و در سورهی فجر میفرماید: "أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ" مگر ندانستهاى كه پروردگارت با عاد چه كرد؟ با این حال بقایای کشتی نوح علیه السلام کشف شده است و دیدن آن به منزلهی دیدن کل آن است والله اعلم.
استاد سعید الحاج میگوید کوه جودی در بیست کلیومتری شمال شهر زاخو مشرف بر گذرگاه ابراهیم خلیل قرار دارد و به احتمال زیاد اصل جودی همان کوتی بوده است. اقوام کوتی یا جودی که نیاکان کردها هستند از اینجا برخاستهاند. اقوال علما و مورخین و آثار و کشفیات هم این سخن را تأیید میکند. وی میافزاید این منطقه سرشار از برکات الهی است و مفتخر است که در حمل تمدن دوم بشری نقش اساسی دارد و نور تمدن از آنجا بر جهان تابیده است. به نظرم علاقهی شدید وی در اثبات آن برای کردها هیچ اشکالی ندارد؛ زیرا هدف وی مشرف شدن به هر چیزی است که به اسلام خدمت کرده است و به تمدن و انسانیت خدمت خواهد کرد. به کتاب باز میگردم؛ کتابی است در همین موضوع که از سرچشمهی پاک قرآن کریم سیراب میشود؛ نویسنده آن را به نیکی و زیبایی نگاشته است تا مفید و پرثمر باشد. خداوند به او پاداش دنیا و آخرت عنایت فرماید.
http://iumsonline.org/ar/ContentDetails.aspx?ID=10517