عنایت الهی (4)
د. عطية عدلان
برگردان: دفتر نمایندگی اتحادیه جهانی علمای مسلمان، شعبه ایران
الحمد لله... والصلاة والسلام على رسولالله... وبعد...
عنایت وجودی ویژه خداوند... با فضل و منت حضرتش، نصیب کسی یا برخی از بندگان می شود با اینکه از همان ابتدا یا در اثر دعا و التماس این فضیلت حاصل شده باشد؛ بنابراین فضیلت خداوندی است و به هرکس بخواهد عطا مینماید و تأثیر شگرفی در نفس داشته و از خرسندی فراتر و به لبریز شدن می رسد و از شگفتی بهبهت زدگی و نوآفرینی پا می گذارد تا اثر آن در هسته اصلی جان و وجدان جای گیرد و چنانچه با دراز کردن دست، نشان دهی که در پی رسیدن به خوبی آنی؛ هیچگاه شک و تردیدی در شما دست نخواهد یافت.
برای اینکه مطمئن شوی و به هر آنچه از خوبی، که می خواهی دستیابی و یا هر آن چه را آرزو میکنی برسی؛ از کسانی که خداوند بر آنان توجه و نظر ویژه عنایت فرموده؛ این خبر را بستان، نوح همان بنده و رسول خدا بود آنگاهکه دیگر راهی جز فرستادن عذاب عمومی خداوند نماند؛ این ندا از آسمان بهسوی او میآید: (وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ)«و نوح دستور داد که شما مؤمنان به کشتی درآیید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد که خدای من البته بسیار آمرزنده و مهربان است.» (هود 41)، در این هنگام ابرهای بزرگی جمع شدند در حالی که دو آب به هم رسیدند و موجهای کوه آسایی را به وجود آوردند و طوفان خشمناکی دشتها و تپهها را فراگرفت؛ کشتی نوح با مؤمنان در این میان دیده میشود که حمل بر در دستان توجه و عنایت خداوندی بر بالای موجها حرکت میکند: (وهي تَجْري به هم في مَوْجٍ كالْجِبالِ) «و آن کشتی آنان را در میان امواجی مانند کوه گردش میداد»(هود 42) حال که سختیها زایل میشود و مؤمنان آگاهانه در انتظار تازهای مجهولاند؛ فرمان الهی سرشار از رحمت و مهربانی میآید و پیوند و نکویی را منتشر میسازد: (قِيلَ يَانُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ)«و خطاب شد کهای نوح، از کشتی فرود آی که سلام ما و برکات و رحمت ما بر تو و بر آن امم و قبایلی که همیشه (در خداپرستی) با تواند اختصاصیافته و امتهایی دیگر هستند که (خودسر و ستمگر شوند و) ما به آنها بهرهای (از دنیا) دهیم سپس عذابی سخت (در قیامت) از ما به آنان خواهد رسید.» (هود 48)
اما عنایت الهی برای ابراهیم علیهالسلام تا حد توان آزمایی با سختیهای بزرگ رسید: (قُلْنَا يَانَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ)«(پس آن قوم آتشی سخت افروختند و ابراهیم را در آن افکندند) ما خطاب کردیم کهای آتش سرد و سالم برای ابراهیم باش (آتش به خطاب خدا گل و ریحان گردید).» (الأنبياء 69)؛ بنابراین بر این یقین و اعتماد از پایندگی عنایت پروردگار جهانیان بود: الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ (78) وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ (79) وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ (80) وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ (81) وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ (82))«همان خدایی که مرا بیافرید و به راه راستم هدایت میفرماید* و همان خدایی که مرا غذا میدهد و سیراب میگرداند* و چون بیمار شوم مرا شفا میدهد* و همان خدایی که مرا (از حیات چندروزه دنیا) میمیراند و سپس (به حیات ابدی آخرت) زنده میگرداند* و همان خدایی که چشم امید دارم که روز جزا گناهم را بیامرزد.» (الشعراء 78- 82).
اگر جای تعجب باشد می بایست از منزلت موسی و عنایت ویژهی خداوندی نسبت به او متعجب شد که او را در سفری از شکم مادر و گهواره تا جای گرفتن در قصر ستمکار متوجه میسازد: (وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (7) فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ (8) وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (9))«و به مادر موسی وحی کردیم که طفلک را شیر ده و چون (از آسیب فرعونیان) بر او ترسان شوی به دریایش افکن و دیگر هرگز مترس و محزون مباش که ما او را به تو بازآوریم و هم از پیغمبران مرسلش گردانیم* اهلبیت فرعون (آسیه) موسی را (از دریا) برگرفت تا درنتیجه دشمن و مایه اندوه آل فرعون شود (و به مشیّت خدا فرعون دشمن بزرگ خود موسی را به دامان بپرورد) که همانا فرعون و هامان و لشکریانشان بسیار نادان و خطاکار بودند* و زن فرعون گفت: این کودک (مایه نشاط دل و) نوردیده من وتوست، او رامکشید، باشد که در خدمت ما سودمند افتد و یا او را به فرزندی خود برگیریم و آنها (از حقیقت حال موسی و تقدیر ازلی حق) بیخبر بودند.» (القصص 7-9)
منزلت مریم کمتر از موسی در رابطه با این عنایت ویژه نبود؛ در اینجاست که تحت پوشش، همراه باروزی و فراخی در عنایت و توجهی قرار می گیرد که بنده خداوند زکریا را بهتزده می نماید: (فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَامَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ) «پس خدا او را به نیکویی پذیرفت و به تربیتی نیکو پرورش داد و زکریّا را برای کفالت و نگهبانی او برگماشت؛ هر وقت زکریّا به صومعه عبادت مریم میآمد نزد او رزق شگفتآوری مییافت، گفت که ای مریم، این روزی از کجا برای تو میرسد؟ پاسخ داد که این از جانب خداست، همانا خدا به هر کس خواهد روزی بیحساب دهد.»(آل عمران 37)؛ پسازآن سختی میآید که در خود منت و در اطراف آن پرچمهای پیدایی از پوشش و توجه کامل دارد: (وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا (25) فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا (26)) «شاخ درخت را بهسوی خود حرکت ده تا از آن بر تو رطب تازه فروریزد.* پس (از این رطب) تناول کن و (از این چشمه آب) بیاشام و چشم خود (به عیسی) روشن دار و هر کس از جنس بشر را که ببینی (به اشاره) با او بگو: برای خدای رحمان نذر روزه (سکوت) کردهام و امروز با هیچ انسانی سخن نخواهم گفت.»(مريم 25-26) و دیگر پیامبران و فرستادگانش که چنانچه خواهان آگاهی بیشتری درباره آن هستی به کتاب خدا مراجعه کن و در آن خود را به دانستههای بیشتر متکی بساز و یکچهارم اخیر سوره انبیاء؛ جهت شیفتگی به عنایت و توجه خداوندی به پیامبران و قبول دعا و پردهبرداری از زیان برای آنان را، فراموش مکن.
چنانچه تحقیق و کاوش شمارا به پیامبر خاتم صلیالله علیه و سلم بکشاند جنبههای بسیاری از عنایت را خواهی یافت که میتوان به چنین اشارههایی استدلال نمود: (أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى (6) وَوَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى (7) وَوَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى (8))«آیا خدا تو را یتیمی نیافت که در پناه خود جای داد؟و تو را سرگشته يافت، پس هدايت كرد؟و تو را تنگدست يافت و بىنياز گردانيد؟» (الضحى 6-8) (وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ)«و [ياد كن] هنگامى را كه كافران درباره تو نيرنگ مىكردند تا تو را به بند كشند يا بكشند يا [از مكه] اخراج كنند و نيرنگ مىزدند و خدا تدبير مىكرد و خدا بهترين تدبیر کنندگان است.» (الأنفال 30).
چنین مسئلهای مختص به پیامبران نبود بلکه هر یک از مؤمنان بهتناسب منزلت خویش به آن دست مییابد، در این رابطه اشارههایی به مؤمنان همراه با نوح شده است و ازجمله مثالهای در این رابطه: (لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ) «و برای (اولاد و قوم) سبا در وطنشان (سرزمین یمن و شام) از راست و چپ (جنوب و شمال) دو سلسله باغ و بوستان آیتی (از لطف و رحمت حق) بود (همه پرنعمت و به آنها گفتیم که) بخورید از رزق خدای خود و شکر وی بهجای آرید که مسکنتان شهری نیکو و پرنعمت است و خدای شما غفور (و مهربان) است.»(سبأ 15) (وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ) «و به یاد آرید زمانی که عده قلیلی بودید که شمارا ضعیف و خوار در زمین (مکه) میشمردند و از مردم (مشرک) بر خود ترسان بودید که مبادا شمارا (از روی زمین) برچینند، بعدازآن خدا شمارا در پناه خود آورد و به یاری خود نیرومندی و نصرت به شما عطا کرد و از پاکیزهترین (غنائم و) طعامها روزی شما فرمود، باشد که شکر بهجای آرید.»(الأنفال 26).
اگر همراهی عمومی بوده و در جنبهای از آن نشانهای از نشانههای عنایت عمومی است؛ بنابراین همراهی عمومی بیانگر اوج عنایت ویژه الهی است و به این مثال در اینجا اکتفا میکند: (إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ) «اگر او [پيامبر] را يارى نكنيد، قطعاً خدا او را يارى كرد: هنگامیکه كسانى كه كفر ورزيدند، او را [از مکه] بيرون كردند و او نفرِ دوم از دو تن بود، آنگاهکه در غار [ثور] بودند، وقتى به همراه خود مىگفت: «اندوه مدار كه خدا با ماست.» پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهيانى كه آنها را نمىديديد تأييد كرد و كلمه كسانى را كه كفر ورزيدند پستتر گردانيد و كلمه خداست كه برتر است و خدا شكستناپذيرِ حكيم است.»(التوبة 40)
اين همان عنايت ویژه وجودی خداوند است و بیشترین ارتباط و آمیختگی را با انسان دارد؛ اما بسی جای تعجب این است که انسان همواره چنین موضعی را در برابر خداوند رحمان داشته باشد، همچنین عجیب آن دسته که منکر عنایت خداوندی پیرامون آنها در طی شبانهروز است!