درک مرحلهی حساس
دکتر عبد الرزاق (عضو هیأت امنای اتحادیه)
برگردان: دفتر نمایندگی اتحادیه جهانی علمای مسلمان، شعبهی ایران
این روزها میهن ما الجزایر پیامهای هشدار و طلب یاری میفرستد زیرا در تلاطم امواج خطرات گوناگونی قرار دارد. میهن ما – به تعبیر زبان پرواز – مرحلهی استرس عصبی را میگذارند و به شدت به رهبری نیاز دارد که بتواند از مراحل سخت عبور کند و جرأت رویارویی با قهرمانان و اراذل را داشته باشد. میهن ما برای عملی ساختن ادعاهای خود به مدارا و واقعگرایی نیازمند است.
میهن ما الجزایر در جبهههای گوناگون با چالش دست به گریبان است و همهی اینها تلاشهای شیطانی برای کشتن اراده و بردهکشی از ما است.
دشمن دیروز که میهنمان را آلود و کارمان را معطل کرد، پس از این که از هم پاشید و تشت رسواییاش از بام افتاد و مزدورانش از او بریدند، اکنون در کمین نشسته است که امنیت و ثبات ما را به خطر اندازد و به مقاصد پلید خود دست یابد.
جنبشهای مردمی عاملی است که ما از نابودی نجات میدهد. این حرکات به صورت شفاف و مسالمتآمیز و با شعارهای ملی آغاز شد و الگوی کشورهای دور و نزدیک قرار گرفت و اکنون عاملی برای آلودن ایدئولوژی و تثبیت تکنولوژی و بومیسازی آموزش است.
جنبشی که همچنان به آن دل بستهایم و آرزوهایمان را بر آن بنا کردهایم، زمانی که گفتار و کردارش صاف و صادق بود، از شبه مردان خلخال به دست بر آن بیمناک بودیم؛ زیرا که در صدد محو کردن نشانهها و ضربه زدن به حقانیت آن بودند. کمیتهی میانجیگری و گفتگو نتوانست با اراده و آزادی کامل نقش خود را ایفا کند و همین باعث شد افراد ریز و درشتی که دربارهی واقعت حاکم بر کشور و مسائل پشت پرده هیچ نمیفهمیدند آن را آماج حملات خود قرار دهند.
پیروان فرهنگ عاطفی هم فیسبوک نتوانستند نیک و بد و پاک و ناپاک را از هم تشخیص دهند؛ زبان شبانان را به کار میبردند و به مخالفان خود دشنام میدادند اگر چه آن مخالف پیروانی داشت و نظرش بر حق بود.
چالشهای میهن ما الجزائر افزایش یافت؛ من بر این باور بودم که زندان پرده را از چشمها کنار میزند اما حقیقت تلخ و فریبنده آشکار شد و نشان داد که میهن از تلمسان تا عنابه آکنده از کسانی که در کمین نشستهاند و منتظرند از آب گل آلود ماهی بگیرند. این عوامل است که امروز میهن را در ناآرامی قرار داده است و در تلاش است تمام درها را به روی ملت ما ببندد جز در بدبختی و شکست. در این صورت چگونه میتوان از چرخهی تحقیرآمیز خشونت ایدئولوژیک خارج شد و وطن را به سوی آزادی و توانمندی سوق داد؟ چگونه میتوان درها را به روی هموطنان درستکار و مخلص گشود؟ ملت الجزائر سازندهی معجزات و دارنده نشان فداکاری و صاحب ارادههای فولادی عجیب نیست که بتواند با ارادهی خود ورق را بر دشمنان خود برگرداند و بار دیگر خود را نشان دهد؛ از سستی و رکود بیرون آید و در راستای فردای بهتر و آیندهای درخشانتر تلاش کند.
برای رسیدن به این مقصد همهی اقشار جامعه هر یک در حوزهی تخصص و مسؤولیت خود باید به پا خیزند و فساد را ریشهکن کنند و دوران سروری و حاکمت بر ارادهی خود را بسازند. بر روشنفکران لازم است باورهای وارداتی را کنار بگذارند و از میهندوستی اصیل و میراث کهن ما توشه برگیرند و اتحاد ملی خود را پاس دارند. نسل به پاخاسته و نوظهور الجزائر باید هر گونه تقلید و وابستگی به غیر نیاکان و علمای سرزمین خود را رها کنند که میهن تنها با سنگ خود ساخته میشود و با نور منارههای خود روشن میشود.
علمای دین باید وحدت کلمه را پاس دارند و آن را در صافی و زلالی اسلام بجویند. عالم دین چراغی است برای شکافتن تاریکیها؛ واکیسنهای است بر ضد انواع ویروسها. پس باید در محراب خود سرافراز بماند و راه صواب بپیماید و به میهن و خاک خود تعلق داشته باشد. زن الجزائری که نصف یا بیشتر جامعه را تشکیل میدهد سازندهی نسلها و پرورش دهندهی قهرمانان این مرز و بوم است. اوست که باید ارزشهای والا را در عقل و دهن زنان و مردان مهین بکارد؛ بنابراین باید زینت و زیور جامعه و راهبر نیکیها و مؤمن به دین و آیین خود باشد.
این اقشار جامعه از روشنفکران و جوان و علما و زنان هر گاه با هم متحد شوند و به مصالح ملی خود اهتمام ورزند، خواهند توانست میهن را بدون رنج و خستگی از مرحلهی پرتنش کنونی خارج کنند. میهن ما زحمی است و به طبیبی نیازمند است که زخمهایش را مرهم باشد. میهن آواره و سرگردان است به شهروند پاکبازی نیاز دارد که دستش را بگیرد و از سرنگونی نجات دهد و سرافراز نگه دارد. ای آزادگان این سرزمین! برنج روی این زمین و نفت زیر آن است و تمام گذشته و آیندهاش از آن ماست. پس چرا نباید از بافتهی خود بپوشیم و از نان خود سد رمق کنیم؟ پیام فوری به هر زن و مرد الجزائری این است که همگان باید در راستای بیداری عقل و ذهن مردم کار کنیم تا اهمیت مرحلهی پر تنش کنونی را دریابند.