ملک محمد بن ادریس سنوسی پادشاه لیبی؛ مطبوعات و آزادی بیان در دوران او
به قلم: دکتر علی محمد صلابی
برگردان: دفتر نمایندگی اتحادیه جهانی علمای مسلمان، شعبه ایران
وضعیت مطبوعات در دوران ملک محمد بن ادریس سنوسی پادشاه لیبی
بسیاری از حکام و پادشاهان و رهبران انتقاد را تحمل نمیکنند و سخن حق نسبت به خود و حکومتشان را بر نمیتابند. فرعون مصر را الگوی خود قرار میدهند که میگفت: "مَا أُرِيكُمْ إِلاَّ مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشَادِ" [غَافر: 29]. جز آنچه مىبينم، به شما نمىنمايم، و شما را جز به راه راست راهبر نيستم. تمام اسباب و وسایل وحشیانه برای بستن دهانها و مصادرهی آزادی را به کار میبرند و سرکوب انسانهای صالح و خیرخواه را برای مردم توجیه میکردند. چنان که خدای متعال از زبان فرعون میفرماید: "أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الأَرْضِ الْفَسَادَ" [غَافر: 26]. من مىترسم آيين شما را تغيير دهد يا در اين سرزمين فساد كند. به همین ترتیب همهی حکام خودکامه در حین رویارویی با مصلحان چنین توجیهاتی دارند و هر گاه حق و باطل، ایمان و کفر، صلاح و فساد در طول زمان و مکان روبرو هم قرار گرفتهاند همین قاعده حکمفرما بوده است. حکام خودکامه در هر زمان و مکان خود را دوستدار فضائل و غیور به اخلاق و مدافع اصلاحات و پیشرفت و امنیت و رفاه نشان میدهند. در عین حال خیرخواهان و اهل صلاح را مفسد، تخریبگر، گمراه و انحرافی معرفی میکنند. آنان را دشمن خدا و امت و میهن و همپیمان شیطان و رأس فتنه و اصل گمراهی میدانند. به همین خاطر پیش از تحقق اهداف ناپاک خود باید به موجودیت این افراد پایان دهند.
ملک ادریس به مصلحان اجازه داد تا بگویند و از دولت و حکومت انتقاد کنند. مطبوعات و نمایندگان را به گفتن سخن حق تشویق کرد حتی مخالفانی که از حدود قانون پا فراتر گذاشتند به رفتار پسندیدهی پلیس با آنان اعتراف میکنند. استاد محمد بشیر مغیربی در کتاب "وثائق جمعیة عمر مختار" در این باره میگوید: "پس از همهی اینها باید بگویم: ما که در طول آن مرحله جز مخالفان سرسخت بودیم و گاهی با زندان و بازداشت و تبیعد و تعیین محل اقامت روبرو میشدیم، هیچ وقت مورد توهین یا تحقیر اخلاقی یا جسمی قرار نگرفتیم؛ بلکه همهی این احکام در فضایی سرشار از احترام بر ما اجرا میشد و کرامت و انسانیت ما خدشهدار نمیشد. مطبوعات در دورهی ملک ادریس کاملا آزاد بود و همگان از حق آزادی بیان برخوردار بودند. در پخش رأی و نظر خود با وسایل گوناگون آزاد بودند و این بخشی از حقوق قانون مطبوعات بود که در سال 1959 تصویب شده بود.
قانون مطبوعات موافقت کابینه را برای توقیف یک نشریه شرط کرده بود و این باعث مصونیت آن در برابر اقدامات خودسرانهی جهات معین میشد. دولت لیبی در زمان پادشاه پیشین آزادی روزنامهها را بدون دخالت یا تعویق اداری آزاد گذاشته بود و با این که گاهی حکومت با برخی از روزنامهها برخوردهای خودسرانه داشت اما ماهیت نظام حاکم همواره بر مدارا و بردباری بود. کما این که قانون مؤسسات حقوق روزنامهها و مجلات را تضمین میکرد. در سال 1952 وقتی دولت تصمیم گرفت روزنامهی التاج را توقیف کند، این روزنامه با استناد به همین قانون علیه دولت دادخواست فرستاد و احمد رفیق مهدوی شاعر قصیدهای را در مخالفت با این تصمیم سرود و در بخشی از آن آمده است:
«التاج» يشكو لرب التاج ما لاقى من الوزارة تعطيلاً وإغلاقا
وزارة جاوزت ما لا يطاق فأكثرت على الشعب أعناقاً وإرهاقا.
تاج از به خاطر توقیف و تعطیلی خود از سوی وزارت به پروردگار تاج شکایت میکند.
وزارتی که از حد خود پا فراتر نهاده است و مردم را در معرض تنگنا و فشار حداکثری قرار داده است.
روز بعد این قصیده در تمام روزنامهها منتشر شد بدون این که شاعر با کمترین آزار و اذیتی روبرو شود. روزی که روزنامههای البلاغ و المیدان در معرض توقیف قرار گرفتند و با وزارت اطلاعرسانی به شدت درگیر شدند و توانستند آشکارا و در برابر همگان در دادگاه از دیدگاههای خود دفاع کنند.
انواع روزنامهها در دوران ملک محمد بن ادریس
در آن زمان دو نوع روزنامه فعالیت میکردند: دولتی و مردمی
الف: روزنامههای دولی که مشهورترین آنها لیبیا الحدیثة، برقة الجدیدة، فزان و طرابلس الغرب بودند. با این که دولتی بودند اما چندین بار آشکارا از مقامات حکومتی را انتقاد کردند. این روزنامهها از ابزارهای اطلاعرسانی حکومت بودند. بیت زیر آغاز یک قصیدهی مردمی است که یکی از روزنامههای دولتی منتشر کرده بود:
وين ثروة البترول يا سمسارة اللى ع الجرائد نسمع بأخباره
ای واسطهگران و دلالان ثروت نفت کجاست؟ ثروتی که در نشریات اخبارش را میشنویم.
این قصیده با پیامی جزئی و تند دولت را مورد حمله قرار میدهد.
ب: روزنامههای مردمی در قالب تجاری بود و کمکهای غیر مستقیم از دولت دریافت میکرد. دولت این کمکها را در اختیار هیأت تبلیغات و اشتراک میگذاشت. این مبالغ به همان میزان که کمک مالی محسوب میشد فشار غیر مستقیم هم بود و گاهی آزادی عمل کامل را از نشریه میگرفت. این روزنامهها در رشد افکار عمومی داخلی و آگاهی سیاسی نقش بسزایی داشتند. روزنامههایی چون البلاغ و الرقیب با مقالات انتقادی از دولت معروف بودند. روزنامهی الحقیقة با شیوهی طنز خود دولت را به چالش میکشید و معایب آن را بیان میکرد. روزنامهها در نقد برخی از پروژههای کشور هم ابایی نداشتند حتی پروژههایی که افراد نزدیک به حکومت مانند عبد الله عابد سنوسی (پروژهی راه فزان) در رأس آن بودند. ماجرای این پروژه برای نخستین بار در روزنامهی المساء 20/8/1960 منتشر شد و به دنبال آن مخالفان در روز 16/10/1960 و خواستار سرنگویی دولت عبد المجید کعبار از راه پارلمان شدند.
مهمترین روزنامهها و نشریاتی که در زمان حکومت ملک ادریس و کمی پیش از آن در لیبی منتشر میشدند:
1- روزنامه الوطن به مدیریت مصطفی بن عامر سال 1943.
2- روزنامهی التاج؛ صاحب امتیاز عمر اشهب سال 1951.
3- مجلهی لیبیا با نظارت مصطفی عامر سال 1951.
4- روزنامهی شعلة الحریة به مدیریت احمد زارم سال 1951.
5- روزنامهی الصریح به مدیریت ابراهیم احمد بکباک سال 1951.
6- روزنامهی اللیبی به مدیریت علی محمد الدیب سال 1952.
7- روزنامهی المنار به مدیریت عمر اشهب سال 1952.
8- روزنامهی الدفاع به مدیریت صالح بویصر سال 1952.
9- روزنامهی اللواء به مدیریت علی رجب سال 1952.
10- روزنامهی البشائر به مدیریت علی زاقوب سال1953.
11- روزنامهی الزمان به مدیریت عمر اشهب سال 1954.
12- مجلهی طرابس الغرب صادره از دفتر مطبوعات، روزنامه و نشر دولتی سال 1954.
13- مجلهی صوت المربی صادره از کمیتهی فرهنگی انجمن معلمین سال 1955.
14- مجلهی النور صاحب امتیاز عقیله بالعون؛ شمارهی نخست سال 1957.
15- مجلهی الأفکار به سردبیری راسم قدری سال 1955.
16- روزنامهی الرائد به مدیریت بشیر یوسف طوبی سال 1956.
17- روزنامهی العمل به مدیریت احمد حسین ابو هدمه سال 1958.
18- روزنامهی الطلیعة به مدیریت سالم علی شیته سال 1958.
19- روزنامهی الرقیب به سردبیری رجب مغربی سال 1961.
20- مجلهی الهدی الإسلامي به مدیریت شیخ محمد امین هلال سال 1961.
21- روزنامهی البلاغ صاحب امتیاز علی وریث سال 1963.
22- روزنامهی الأمة به سردبیری عبد الله عبد المجید سال 1963.
23- روزنامهی المیدان به مدیریت فاضل مسعودی سال 1963.
24- روزنامهی الحریه به سردبیری محمد عمر طاشانی سال 1964.
25- روزنامهی الحقیقة؛ صاحب امتیاز محمد بشیر الهونی سال 1966.
26- روزنامهی الدیلی نیوز به سردبیری عبد الرحمن خلیفه شاطر.
27- روزنامهی الریبوتاج به سردبیری عبد القادر طاها الطویل سال 1967.
28- روزنامهی الشعله به سردبیری حسین کیلانی ضریریط سال 1967.
29- روزنامهی الفجر؛ محمد فرید سیاله.
30- روزنامهی لیبیا الحدیثة به سردبیری صالحین عبد الجلیل عمر.
31- مجلههای الإذاعة و الکشاف و روزنامههای برقة، طرابلس، الرأی العام و لیبیا تایمز.
این فهرست بلند از روزنامهها و نشریات بر نهضت فکری و سیاسی کاملا نوینی دلالت میکند. همچنین همکاری و مدارای پادشاه و دولت در تحمل آراء و نظرات مخالف با سیاست دولت را نشان میدهد.
استاد مصطفی بن عامر و سخنی پیرامون بودجهی عمومی در مجلس
عناصر زنده و مشتاق مصلحت مردم میتوانستند به صراحت در مجلس سخن بگویند و تاریخ مطلب اعتراضی مهمی در مجلس لیبی را به خاطر دارد. این رخداد در سال 1955 واقع شد که در نتیجهی آن منتقدان سیاست حکومت مانند شیخ عبد العزیز زقلعی و غیره دولت را به شدت به باد انتقاد گرفتند. اما اعتراضیهی استاد مصطفی بن عامر بسیار قوی و با دلایل روشن همراه بود. سخنانش را با عباراتی دقیق و شیوهای آسان بیان کرد به طوری که تحلیلگر میتواند به وضوح آزادی نقد و بیان را در آن ببیند. نمایندگان مردم از چنین آزادی برخوردار بودند و این یکی از محاسن نظام ملک ادریس بود.
در سخنان مصطفی بن عامر آمده است:
پیشتر که عضو مجلس نبودم، وقتی عهدنامهی بریتانیایی و توافقنامهی آمریکایی برای اظهار نظر به شما تقدیم شد من نظرم را دربارهی این دو زنجیر آهنی که برای کشور ساخته شده است و مانعی در برابر عزت و کرامت و آزادی آن است بیان کردم. با وجود واریز خرده کمکهای انگلیسی و آمریکایی به خزانهی دولت که در قالب ارقام کلان در بودجهی فعلی و پیشین کشور ظاهر شد، اما این رقمها هیچ تأثیری در پیشرفت اقتصادی و عدالت اجتماعی بر جای نگذاشت. مگر این که پیشرفت و عدالت را از نو تعریف کنیم و آن را به گونهای تفسیر کنیم که با اوضاع فعلی اقلیت مرفه و اکثریت نگونبخت سازگار باشد و فساد را یک ضرورت بداند و اصلاح را آرزوی دست نایافتنی. ما دست خود را به سوی انگلیس و آمریکا دزار کردهایم و از آنان شیلینگ و دلار دریافت کردیم و عزت و کرامت خود را به آنان دادیم. ببینید با آنچه گرفتیم چه کردیم؟ هیچ! کجاست آن موضع ما که پیشتر دربارهی دولت انگلیس داشتیم؟ وقتی ادعای کسری بودجه میکرد در حالی که به نیم مییلون جنیه هم نمیرسید و ما تصور میکردیم این کسری در نتیجهی اسراف و زیادهروی است تا بتوانند بر ضد ما اقامهی حجت کنند. با این حال لیبی 9 سال زیر سلطهی انگلستان به سر برد و سالهای سخت و دشواری را سپری کرد. خشکسالی آن سالها بدتر از امروز بود اما ما بدبختیهای امروز را نداشتیم و هیچ یک از ما بر اثر گرسنگی هلاک نشد چنان که امروز رخ میدهد و یکی از نمایندگان محترم در همین مجلس اعلام کرد. با وجود این که هیچ خانهای از گندم آمریکایی خالی نیست.
اکنون میخواهیم بفهمیم که دولت مستقل یعنی چه؟ معنایش این است که رقم بودجه افزایش یابد تا بگویند: این بودجهی یک کشور است نه بودجهی مستعمره؟ معنایش این است که خانههای مسکونی برای وزراء بسازیم و ساختمان سازی کنیم و دفترهای مجلل ایجاد کنیم و ماشین و بخاری و جارو برقی و تهویهی هوا را وارد کنیم و از یک پایتخت به پایتخت دیگر انتقال دهیم و سفیر و وزیر به آمریکا و شرق بفرستیم؟
آیا معنایش این است که ما همه وزیر و ناظر و اعضای مجلس و رؤسای ادارات و مدیر و مشاور و منشی هستیم؟ نویسنده و ناشر هستیم و تقاضای حقوق و پاداش و انعام داریم؟ در رسیدن به پست و مقام و درجه از هم پیشی میگیریم؟ آیا معنایش این است وقتی به مقام حکومتی میرسیم سرمان را بالا بگیریم و با تکبر راه برویم و مردم با القاب و از پشت پرده ما با سخن بگویند؟ گویی این است مفهومی که مسؤولان ما از اعلام استقلال و تشکیل حکومت در سر دارند و این است معنایی که درک کردهاند و آن را اجرا میکنند؛ این که اموال را در چه راهی و برای چه کسانی هزینه کنند؟
به پیرامون خود نگاه کنید این وسایل لوکس که در اختیار دارید چقدر بودجه مصرف کرده است؟ آیا پیش از این در اینجا صندلیهای مناسب وجود نداشت؟ درست است که زیبا و پر زرق و برق نبود اما آیا کافی نبود؟
چرا هزاران جنیه برای این مظاهر و ظواهر هزینه کردهاید در حالی که از کسری بودجه رنج میبرید؟ بیگانه کشورتان را اشغال کرده است و بار سنگین زندگی مردم را کمرشکن کرده است. میخواهم بدانم آیا این است معنای استقلال؟ آیا این اسراف و زیادهروی و تجملگرایی نیست؟ اقتصاد و تولید و کار و تلاش کجاست؟ من میخواهم روی صندلیهای عادلی و میزهای چوبی بیتکلف بنشینم اگر چنین کنیم چه زیانی متوجه ما میشود؟ مگر نه این که نزد خدا اجر میبریم و در میان مردم نام نیک به یادگار میگذاریم و در راستای خیر و مصلحت کشور و مهین گام برمیداریم؟ من میتوانم با پس انداز و با دوری از اسراف بیش از این هم عمل کنم.
تصور میکنم وقتی استقلال لیبی اعلام شود و بگویند که کسری بودجهی کشور را باید از محل کمکهای خارجی جبران کنید و نخستین مجلس کشور تشکیل شود... این مجلس مخالف آن باشد که بودجهی دولت تازه تأسیس را برای وسایل سالن هزینه کند. به باور من اعضای محترم سادگی را بر همه چیز ترجیح میدهند و مهمانان از اینجا و آنجا به نمایندگان مردم نگاه میکنند و میبینند که بهترین نمونهی ریاضت و دوری از ظواهر دنیایی به سود امت فقیر هستند. کارهای خود را این گونه به دور از زیور و زینت انجام میدهند گویی در خانهی خدا هستند و کار نیکی را انجام میدهند.
ما مسلمان هستیم و شعار اسلام این است: هر عملی عبادت است. اگر چنین بشود آیا نشانهی عقبماندگی و سرنگونی است؟ چرا نباید دلیلی بر هوشیاری و احساس مسؤولیت و فهم حقیقت استقلال و سرآغاز مسالمتآمیز بنای یک ساختار سالم و قوی باشد؟ شاید عاشقان ظواهر این را ننگ و عار بدانند و بگویند که با ظاهر کشور جوانشان سازگار نیست و از کرامت و شرف به دور است که نمایندگان مجلس این گونه باشند. به آنان میگویم عاری که شرف انسان را نشانه میرود آن است که اجازه دهند خاک مهین زیر پای اشغالگران قرار گیرد. میهن ما ناموس ماست و نباید در برابر اندکی مال که برای ظواهر کاذب و فریبنده خرج میکنیم آن را به تاراج نهیم. کرامت ما آنجا به باد میرود که قدر خود و حقیقت شرایط و امکانات خود را ندانیم.
وقتی با ناامیدی و نگرانی شدید به رقم بودجه نگاه میکنم، به یاد گذشتهی سرشار از امید و آرزو باز میافتم و خاطراتش را در ذهنم تداعی میشود. وقتی آن را با درد و رنج امروز مقایسه میکنم و به آینده مینگرم، امیدی جز خدا ندارم که او با لطف و کرمش ما را رهنمایی کند.
سروران عزیز در روز با شکوه 21 نوامبر 1949 که مصوبهی تاریخی سازمان ملل در استقلال لیبی تصویب شد، به خاطر دارم که یکی از نشریات در روز بعدی دربارهی این مصوبه نوشته بود: از دیروز بر ما واجب شده است که بیش از مبارزاتی که داشتهایم اهل کار و تولید باشیم. ما باید تلاش کنیم و عرقها و خونهای ریخته شده جبران کنیم. ما وارث دو دوره هستیم که باید آثارش را کاملا از بین ببریم تا پس از آن خواستار میراث دوران ایتالیاییها نباشیم که پس از نبردی سخت و قربانیهای زیاد از کشور ما خارج شدند و سرزمین ویران و آباد را رها کردند. اما همهی اینها دارایی قانونی ما در میهن ماست.
بریتانیاییها کشور یکپارچهی ما را تقسیم کردند و آن را به تاراج دادند. فرصتها را از ساکنانش گرفتند و نمادهایش را وارونه ساختند و در راه پیشرفت و ترقی آن موانع زیادی قرار دادند. امروز ما صاحب این میراث هستیم و با این مشکل مواجهیم و باید چارهای بیابیم. آنگاه ما هم مانند تمام مردم نیازمند آنیم که تمام وظایف و تکالیف خود را برآورد کنیم و نیاز و ضرورت هر لحظه را درک کنیم و تمام نیازمندیها را در یک جدول بر حسب اولویت و سابقه گرد آوریم آنگاه به میزان توجه و دقتی که این کارها از کوچک و بزرگ نیاز دارند وارد عمل شویم. این سخن را نشریه از پنج سال پیش گفته است و گویی چکیدهی برنامهای است که دولت جدید باید بر اساس آن حرکت کند.. این را گفت در حالی که دلهای همگان سرشار از امید بود و اکنون بر میگردم به خواندن دوبارهی آنچه گفتم در حالی که دلم سرشار از امید است. چرا چنین نباشد؟ ما به جای آن که تلاش کنیم و سستی و تنبلی خود را جبران کنیم.. به جای آن که اهل قناعت باشیم و اسراف نکنیم و با همدیگر این ترکه را سامان بخشیم، خود ترکهای هستیم که نیاز به اصلاح دارد. به جای آن که مشکل را حل کنیم مشکلاتی بر آن افزودهایم که حلش ناممکن است. به جای آن که تولید کنیم دست نیاز دراز کردهایم و صدقه میخوریم. به جای آن که بررسی کنیم و ضروریات و لوازم خود را بدانیم، همچنان در دنیای کمالات سیر میکنیم و آن را برای امت ضروری میدانیم.
استقلال معنایش این است که در کشور خود زندگی کنیم و سرنوشت خود را به دست گیریم و و در هیچ کاری سربار دیگران نباشیم. در راستای همین استقلال از روحمان مایه گذاشتیم و خونمان را ریختیم و اشکمان را جاری ساختیم... تا از این استقلال به این معنا پاسداری کنیم. ما بایست با سعی و تلاش و عرق اندام مبالغی را برای جبران کسری خود پس انداز میکردیم اما برعکس عمل کردیم. پس امروز به فداکاری نیاز داریم؛ باید از خودپسندی فاصله گیریم و در اخلاص و فداکاری الگوی نسلهای آینده باشیم.
این دفاعیهی استاد مصطفی بن عامر در مجلس در سال 1955 یک افتخار تاریخی برای نسلهای آینده است؛ آیندگان باید افتخار کنند که از نیاکان آنان کسانی بودهاند که با این شجاعت و دلاوری و اخلاص دفاع کردهاند. این گونه شوق آزادی میهن از دست غاصبان در سر داشتهاند و از اسباب موجود برای رسیدن به مقصد عمل کردهاند. مردم ما در این دوران سخت از تاریخ جهادی خود به امثال استاد مصطفی بن عامر بسیار نیاز دارند تا در تمام زمینههای قانونی و اقتصادی و سیاسی و نظامی وارد نبرد آزادسازی میهن شوند.
با توکل بر پروردگار متعال به سوی اسلامی کردن سرزمین خود و باز گرداندن عظمت گذشتهی آن حرکت میکنیم.
منابع:
علی محمد صلابی؛ الثمار الزکیة للحرکة السنوسیة، دار الروضه، استامبول 2017.
محمد مغیربی، وثائق جمعیت عمر مختار، ص 410-412.
محمد طیب اشهب، ادریس السنوسی، انتشارات دار العهد الجدید، قاهره.
محمد فؤاد شکری، السنوسیة دین ودولة، دار الفکر، بیروت، چاپ نخست 1948.