بمب ساعتی
(بیکاری جوانان در جهان عرب)
د. أشرف دوابة
برگردان: دفتر نمایندگی اتحادیه جهانی علمای مسلمان، شعبه ايران
امیرالمؤمنین عمر بن خطاب -رضیاللهعنه- از یکی از حکمرانان خود پرسید: «اگر دزدی را نزدت آوردند چه حکمی خواهی نمود؟ فرماندار گفت: دستش را قطع میکنم. عمر گفت: پس، اگر کسی از آنان گرسنه یا بیکار نزدم آمد آن وقت دستتو را قطع میکنم. خداوند ما را بر بندگان، جانشین گردانید تا گرسنگیشان را برطرف، آبرویشان حفظ و برایشان کار فراهم کنیم پس چنانچه این نعمتها را به آنان ارزانی داشتیم آنگاه از آنان شکرش را مطالبه خواهیم کرد، فلانی! خداوند دستان را آفریده تا کار کنند اگر در اطاعت خداوند کاری را نیافتند در گناه کارها پیدا می کنند پسدستانت را به اطاعت و فرمانبرداری به کار مشغول کن قبل از اینکه تو را به گناه مشغول کنند.»
چنین گفتگوی سازندهای از سیاست اقتصادی عمر بن خطاب رضیاللهعنه پرده برمیدارد که پایههای آن بر دستگیری بیکاران و تبديل وضعيت آنها از تهیدستی و نیاز به خودکفایی و بینیازی است و در واقعیت کنونی درمییابیم که کنترل بیکاری و تورم مهمترین دغدغه در سیاستهای اقتصادی کشورهای پیشرفته است.
امیرالمؤمنین (عمر بن خطاب) با اندیشهای آگاه و بینشی هدفمند توانست دست یافته های دیدگاههای اقتصادی معاصر را به کار گیرد بلکه امیرالمؤمنین تنها به مسؤولیت حاکم مسلمان در جهت ایجاد کارآفرینی و تأمین اجتماعی مردم اشاره نمیکند بلکه از اهمیت بیکاری بر حذر میدارد چراکه درهای گناه و انحراف گشوده و پسازآن جامعه را متلاشی میسازد.
بنابراین امیرالمؤمنین اساس حکومت را در پرورش انسان درستکار میبیند و دریکی از روزها به یارانش چنین میگوید: آرزویی کنید، بعضی گفتند: اگر این خانه پر از طلا میبود در راه خدا میبخشیدم و صدقه میدادم؛ و یکی از آنان گفت: آرزو میکنم که این خانه پر از یاقوت و گوهر میشد تا آن را درراه خدا میبخشیدم و صدقه میدادم. سپس عمر گفت: آرزو کنید، گفتند: نمیدانیم چه آرزویی کنیم ای امیر مؤمنان! تا اینکه عمر گفت: آرزو میکنم که این دنیا مردانی زیادی چون أبو عبيدة بن الجراح ومعاذ بن جبل وسالم مولای أبو حذيفة وحذيفة بن اليمان را در خود میداشت.
به وجود آوردن انسان درستکار تنها با دانش سودمند و کار شایسته صورت میگیرد که نیازمند رفاه اقتصادی به شیوهای است که آفتهای بیکاری را از آن را بزداید و انسان را تولیدکنندهای سودمند بگرداند نه سربار خود و جامعه. حال اگر این انسان جوان بیکاری باشد چطور؟ بدون تردید جوانان نیروی محرک امت و راز قدرت و ترسیمکننده آینده آن میباشند. گزارش تلفیقی اقتصادی عرب 2017 م صندوق عربی پول، از رسیدن تعداد بیکاران در کشورهای عربی به 21.2 میلیون بیکار در سال 2016 م خبر داد که 14.9 درصد از کل نیروی کار است. همانطور که معدل بیکاری در قشر جوان (که عمر آنها مابین 15 و 24 سال است) بیشترین در جهان است، بهنحویکه میانگین معدل بیکاری جوانان در کشورهای عربی بهصورت کلی در سال 2016 م نزدیک 26 درصد است. میانگین بیکاری جوانان در کل نزدیک 50 درصد در هفتکشور عربی است. بیکاری به شکل خاص در میان دانشآموختگان و کسانی که تازهوارد بازار شده که با چالشهای محسوسی در دستیابی به فرصت کاری مواجه اند و میانگین آنها نزدیک به 40 درصد از کل بیکاران در بعضی از کشورهای عربی است. همانطور که بیکاری جوانان در کشورهای عربی پدیده طولانیمدت بوده و افزایش تعداد بیکاران در بیشتر از یک سال را منعکس میکند که میانگین آنها مابین 40 و 70 درصد از کل بیکاران در بعضی از کشورهای عربی است.
با توجه به اسباب نابسامانی بیکاری در کشورهای عربی درمییابیم که عوامل متعددی در آن سهیم است که در رأس آنها: کاهش روند رشد اقتصادی بهویژه پس از کاهش قیمت نفت و در همان وقت تمامیت رشد یافتگی برای همه اقشار شهروندان و گرایش به قشر خاص، علاوه بر توجه هنگفت به سرمایهداری متراکم بروی حساب صنایع پرکار، بهعلاوه افزایش فارغالتحصیلان بهویژه تحصیلات عالی و وجود فراخی گسترده میان تقاضای بازار و خروجی سیستم آموزشی و گرایش به خصوصیسازی ناکارآمد است؛ که در آن قربانی شدن بهوضوح قشر کارگر به نفع سرمایهداران و فرسایش نقش بخش عمومی و توانایی آن در کارآفرینی بیشتر را در بردارد. همانطور که زیربنای قانونگذاری درکل ساختاری شکلی است که در قانونی کردن فساد و رانتخواری به همراه گسستن پیوند میان مسئولیت اجتماعی بخش خصوصی و در کانون آن مشارکت در حل معضل بیکاری جوانان است.
توصیف بمب ساعتی برای معضل بیکاری در کشورهای عربی به معنای بی علاجی نیست بلکه نیازمند ارادهای راستین و ترقی یافته جهت برداشتن گامهای عملی در حل ریشهای آن مشکل است که در رأس آن صلاحیت اقتصاد عام برای اعتمادسازی و جذب سرمایه و تقویت رشد حمایتی مشاغل همراه با فراهم کردن فضای اقتصادی پیش برنده رشد اقتصادی و ایجاد فرصتهای کاری بیشتر بهوسیله زیربنای قانونی و سیاستگذاری نقدی و مالی در خدمت سیاست ساختاری است، سیاست پولی میبایست قدرت کنترل تورم و برانگیختن سرمایهگذاری طرحها را داشته باشد چنانچه سیاست مالی باید پیشبردهای لازم را جهت فعالیتهای مشاغل و آموزش را فراهم کند و به معافیت و مزایای مالیاتی را برای پروژهها ارائه نماید بخصوص طرحهای کوچک و متوسط همراه با مراعات نوع فعالیت مستمر در آن به شکلی که موجب افزایش ارزشافزوده آن گردد و در مسیر جایگزین کردن واردات و تقویت صادرات و ایجاد ساختار اقتصادی منعطف و متنوع گردد.
برای پیشبرد سطوح کارگزینی جوانان میبایست مسیر تکاملیافتهای (نه پیوندی یا شکلی) برای در چارچوبی مشخص و همراه با راهبردها و برنامههای ملی هدفمند ایجاد شود؛ همان اهداف کمی و نوعی برای کاهش معدل بیکاری به شکل عام و بیکاری جوانان به شکل خاص است و برنامههای اشتغالزایی جوانان را به سمت فعالیتهایی با پویایی بیشتر و مناسبتر برای بهکارگیری نیروی جوان جهتدهی نماید که در صدر آنها فعالیتهای فناوری در کنار سرمایهگذاری خارجی بر پایه مصالح متبادل است و هر آنچه در بهرهبرداری در طرحها نقش دارد فناوری را تجدید پذیر و اشتغالزایی را بیشتر میگرداند.
حکومتها میبایست بخش خصوصی و مؤسسات جامعه مدنی را در جهت ترویج کارآفرینی نیروی جوان و برنامههای توانبخشی و اشتغالزایی و همچنین همکاری با نهادهای منطقهای و بینالمللی موردنظر در این رابطه واگذار نمایند.
اهمیت ارائه مشوقها در بنگاههای بخش غیررسمی آشکار میشود تا در قالب چتر اقتصاد رسمی به همراه ایجاد محلهای رشد کاربردی، بهویژه در طرحهای کوچک و متوسط گنجانده شود و راههای سرمایهگذاری و بازاریابی آنها و ملزومات کارآفرینی را فراهم نماید که مهمترین آنها مرتبط سازی خروجی آموزش به تقاضای بازار کار جهت بهکارگیری از نیروهای جوان در سطوح مختلف و کاهش میزان فرسایش نیرویهای انسانی است و در این رابطه میتوان از نظام آموزشی فنی حرفهای شاخص دوجانبه در آلمان الگوبرداری کرد که در آن فارغالتحصیلان آموزش متوسطه میتوانند آموزش شغلی را در بعضی از مدارس فنی حرفهای برای انجام مشاغل مختلف و کار همزمان برابر دستمزد و یا در دانشگاه به ادامه تحصیل بپردازند.
به خود آمدن کشورهای عربی مهمتر از هر چیزی است که آزادی شایسته آنان را به ملتهایشان اعطا کنند نه علیه برخی از آنان دستبهیکی كنند و با دشمنانشان یکپارچه باشند قبل از اینکه به خود آیند در کنار بیکاری فرزندان و از بین رفتن کشورهایشان ازهمپاشیده شدهاند همانگونه که اندلس با رفتار حاکمانش از بین رفت.