شعلههای فروننشسته آتشسوزی مسجدالاقصی پس از نیمقرن
د. تيسير التميمي
برگردان: دفتر نمایندگی اتحادیه جهانی علمای مسلمان، شعبه ايران
چند روز پیش یادبود دردناکی در دل فرزندان فلسطین بلکه تمامی امت اسلام بود، یادبود جنایت ناگواری که به مسجدالاقصی مبارک سرلوحه عزت، کرامت، پیروزی امت اسلامی، گوهر مقدسات آن و مکان اسرای پیامبر صلیالله علیه و سلم کشیده شد خداوند متعال میفرماید: { سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمسجدالحرام إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ } «منزه است آن خدايى كه بنده خود را شبى از مسجدالحرام به مسجدالاقصى كه گرداگردش را بركت دادهايم سير داد تا بعضى از آيات خود را به او بنماييم، هرآینه او شنوا و بيناست.» الإسراء 1.
علیرغم گذشت پنجاه سال اما حوادث آن یادبود دردناک و هنوز در معرض دیدگان منسوبین به بیتالمقدس است و نظارهگر صحنههای آتش و زبانههایی هستند که با دستان بیخردی و افراط کینهتوزانه شعلهور شد و 1500 مترمربع از سقف مسجدالاقصی و منبر قهرمان صلاحالدین ایوبی نماد آزادسازی بیتالمقدس از بیحرمتی اشغال اروپایی و نماد ارتباط رهبران امت به شهر قدس و مسجدالاقصی مبارک را در خود بلعید.
در صبحگاه روز پنجشنبه 7 جمادیالثانی سال 1389 هجری قمری برابر با 21/8/1969 م مسلمانان با مصیبت ناگوار تازهای از خواب برخاستند که تبهکار تروریستی دستان خیانتکار خود را به قبله نخستین مسلمانان دراز کرد و آن را به آتش کشید.
گردشگر یهودی متعصب مایکل دنیس پا را از تمامی مرزها فراتر گذاشت و تمامی قوانین و معاهدات و ارزشها را پایمال کرد تا با آتش نفرت و عمل بیمارگونهاش مکان اسرای پیامبر صلیالله علیه و سلم و قبله نخست مسلمانان را به آتش کشد و نیروهای اشغالگر اسرائیلی عادتاٌ بلافاصله سلب مسؤولیت کرده و به مرتکب جنایتکار آن نسبت دیوانگی و جنون گرفتگی و مختل شدن قوای عقلی دادند تا آتشسوزی برنامهریزیشده از قبل و نقشههای دقیق توطئه آمیز و طراحی شده توسط اهل فکر و حکمای و سیاسیون آنان را بپوشانند. از وقتیکه شهر قدس زیر یوغ اشغال قرار گرفت روزانه مورد تجاوز و تبهکاری دست اشغالگر صهیونیستی برای یهودیسازی و تبدیل نشانههای فرهنگی و تاریخی آن قرار میگیرد تا نوبت به این جنایت فریبکارانه رسید و احساسات مسلمانان را در غرب و شرق زمین لب ریز کرد تا از میمنت و حمایت یوغ وحشیانه اشغالگران برخوردار شود، دلایل دست داشتن و شرکت در برنامهریزی این جنایت در سطح سیاسی عبارتاند از:
1- نخستین تلاش برای آتشسوزی مسجدالاقصی در تاریخ 11/8/1968 بود که خود دنیس روهان آکنده از کینههای یهودی بر اسلام و مسلمانان و با تمامی طمعهای صهیونیستی در فلسطین و سپس در دنیای اسلام، آن را بر عهده گرفت و در شکل گردشگر استرالیائی وارد مسجد شد اما آمادگی نگهبانها و کشف جنایت قبل از وقوع آن، باعث شکست این اقدام گردید این جنایتکار دستگیر شد و در یک محاکمه صوری محکومبه عودت به کشورش شد تا اینکه بار دیگر بازگردد و جنایت ناگوارش را در تاریخ 21/8/1969 م را عملی نماید که تنها موافقت دوباره به بازگشت او در قدس دلیل تبانی در انجام جنایت شمرده میشود.
2- کشف تونل مخفی زیر مسجدالاقصی هنگام بازسازی آن از آثار آتشسوزی بود که از میانه دیوار جنوبی شروع و تا داخل مسجد ادامه داشت واز ناحیهای حفرشده که نیروهای اشغالگر بر آن قبل از ارتکاب جنایت سیطره داشتند و قطرههایی از پارافین تازه یافت شد که بر زمین خاکی تونل ریخته و دال بر ورود زودهنگام آنها بود.
3- نیروهای اسرائیلی به خبرگزاریها اجازه پخش خبر آتشسوزی را پس از یک ساعت ونیم و بدون جزئیات دادند.
4- پنجره بالایی واقع در گوشههای جنوب غربی مسجدالقبلی تقریباً 10 متر بالای کف مسجد قرار دارد که رسیدن به آن بدون نردبان بلند ممکن پذیر نیست، اضافه بر آن آتشسوزی این پنجره از ناحیه بیرون بوده و نه از داخل که وجود افرادی از بیرون را از ناحیه غربی توجیه میکند؛ چراکه از زمان ویران کردن محله مغاربه و ساحه البراق و بخش جنوبی مسجد تحت کنترل نیروهای اشغالگر بوده است.
5- تاخیر ماشینهای آتشنشان بنام شهرداری قدس در صحنه آتش سوزی؛ بهنحویکه پس از خاموش شدن تمامی شعلههای آتش توسط ماشینهای آتشنشان عربی که قبلاً از الخلیل و رام الله آمده بودند به آنجا رسیدند و هیچ کاری نکرده و فقط برای تصویربرداری وسایل رسانهای و خبرگزاریها و روزنامههای بینالمللی آمده بودند تا گمان جامعه بینالملل در قبال انجاموظیفه خود را برآورده سازند.
6- قطع شدن آب منطقه اطراف مسجدالاقصی توسط اسرائیل در روز آتشسوزی، اماخاموش شدن آتش بهوسیله اهل قدس و با استفاده از بشکههایی بود که بهصورت دستی آب را از چاههای موجود در مسجدالاقصی منتقل میکردند و خاموش کردن آن 5 ساعت به طول انجامید.
7- شهودی که در برابر کمیسیون اسرائیلی مکلف به تحقیق در آتشسوزی شهادت دادند به ناکارآمدی سیستم آتشنشانی در مسجدالاقصی هنگام آتشسوزی پی بردند.
فرزندان فلسطین در هر جا برای حمایت از مسجدشان بپا خواستند و ماشینهای آتشنشان از شهرهای نابلس و بیت اللحم والخلیل و دیگر شهرها به راه افتاد و ساکنان منطقه قدیمی بهسرعت و شتابان با آبهای در دست خود، آتش را خاموش میکردند و در روز دوم آتشسوزی هزاران مسلمان نماز جمعه را در فضای بیرونی مسجدالاقصی را بجا آوردند و تظاهرات خشمناکی شهر قدس و دیگر شهرهای فلسطین را در اعتراض بر تجاوز به مسجد و مکان اسرای پیامبرشان صلیالله علیه و سلم فراگرفت.
اما عموم امت اسلامی از چنین جنایت وحشیانهای نسبت به پایمال کردن مقدسات و تعرض به اماکن عبادی و تجاوز به کرامت و باورشان به خشم آمدند و قیام کردند و تظاهرات و راهپیماییهایی در سراسر دنیای اسلام به راه افتاد اما عکسالعملهای عربی و اسلامی ضعیف و ناامیدکننده بود، رؤسا و حکام طی یک ماه از این فاجعه به اجلاس سران در کشور مراکش فراخواندند و در آنجا تأسیس کنفرانس اسلامی را اعلان نمودند که اساسنامه آن بر پایه تلاش همهجانبه سیاسی و نظامی در آزادسازی قدس شریف از اشغال صهیونیستی بود.
پسازآن کمیته قدس در سال 1975 م باهدف پیگیری تصمیمات برگرفته در سازمان کنفرانس اسلامی تشکیل شد که موافق و همسو با سازمانهای بینالمللی و یا درارتباط با هر سازمان دیگر بود به ارائه پیشنهاد مناسب در کشورهای اعضاء جهت اجرای مقررات و محقق ساختن اهداف و اتخاذ تدابیر مناسب پرداختند و همچنین تشکیل کمیته قدس اجرای تمامی تصمیمات سازمان که در ارتباط با مسئله جنگ عرب و اسرائیل و با در نظر گرفتن انسجام عمیق میان آن و قضیه قدس و فلسطین را در هدف کار خود داد.
سپس برگزاری کنفرانسهای عربی و اسلامی برای قدس و مسجدالاقصی ادامه یافت؛ اما بدون اینکه گامی عملی برای آزادسازی و رهایی از اسارت آن صورت پذیرد باعث شد تا غاصبان تجاوزگر سریعاً بر ادامه پایمال و تجاوز علیه مسجدالاقصی و بر ضد شهر قدس تا به امروز جری شوند.
اما در سطح بینالمللی چنین انتظار میرفت که وقوع چنین جنایت کینهتوزانهای دنیا را به صدا درآورد و سازمانهای آن موضع آشکاری در جهت حفاظت از مسجدالاقصی و حمایت از هرگونه تعرض به حرمت و تجاوز به ساختمان آن داشته باشند نهفقط به خاطر مکان عبادی آن است که قوانین و معاهدات بینالمللی از تدخل در مسائل و یا تجاوز به قدسیت آن جلوگیری کنند بلکه به وصف اینکه بنایی معماری و اثری فرهنگی و بخشی از میراث انسانی است.
دنیا به محکومیت این دشمنی آشکار به خشم و انزجار از آن اکتفا نمود و به خاطر حیا کردن بر ضد اسرائیل نتوانست قطعنامههای بینالمللی ناتوانی را که صادر کرده بود به اجرا درآورد و هیچگاه روزی به آنها پایبند نبوده یا آن ها را برای پیمانشکنان اجرا نکرده است.
طی هفتادسال گذشته یا بیشتر در آنها چنین سبکی را در مسائل جامعه اسلامی و عربی داشتهاند و قصد اجحاف در گزارش این حقیقت منفی آشکار و عیان را نداریم، چراکه می بینیم و همگی عکسالعمل دنیا و جامعه بینالملل را در ویران کردن مجسمه بودا در افغانستان را دیدیم، آیا میان این دو عکسالعمل میتوان مقایسه نمود؟ در حقیقت ما همانند همه حمایت از اشغالگر تجاوزگر و توجیه اعمال وحشیانه بر شهروندان بیدفاع و سکوت در برابر تجاوزات اسرائیل به حقوق بشر و ناتوانی مداوم در منع یا انتقاد از جنایتهای تروریستی و قتلعام آنها را بر ضد مردم فلسطین را مشاهده میکنیم که قابلشمارش نیست.
این اولین جنایت صهیونیستی بر ضد مسجدالاقصی نیست و تا زمانی که امت اسلامی در این پراکندگی و فرقهگرایی و ناتوانی به سر میبرد یقیناً آخرین هم نخواهد بود و اسرائیل از گذشتهها قصد از بین بردن شهر قدس و مقدسات آن مخصوصاً مسجدالاقصی را در سر داشته است اما امروزه آن را در روز روشن و علنی انجام میدهد و یقیناً میدانیم که تجاوز بر مسجدالاقصی پیدرپی و توقفناپذیر است و واقعیت بیانگر چنین یقینی است زیرا بهصورت مستمر در معرض خطرات و تهدیدهای جدی قرار دارد و دلیل جدی بودن تجاوزات دستهجمعی دینی افراطی علیه مسجدالاقصی و نقشههای ویرانگر و کشتار در آن است که هر بار فلسطینیها بهتنهایی و با حضور همیشگی در عرصه مسجدالاقصی از آن دفاع و حفاظت میکردند و با تمامی اعمال سرکوب گرانه و اقدامات اشغالگرانه به مبارزه میپردازند که رسیدن به آنها را دچار مشکل و از پاسداران و خدمتگزاران بیدفاع و بدون سلاح در برابر اشغال را با سینههای باز حمایت میکنند.
اكنون پس از دههها بر این جنایت ناگوار مردم فلسطین باید بپرسند: آیا جامعه اسلامی در سطح چنین اتفاقی بوده است؟ آیا در سطح و اندازه چنان مسئولیتی بوده است؟
همگی یقین داریم که مسجدالاقصی مبارک خدایی حامی و قدس پروردگاری حافظ و فرزندانی پاسدار و آزادگانی خدمتگزار و نگهبانانی مخلص دارد و خداوند آنها را به بالاترین مدالها تمجید میدارد که در سنگر اول خون و جان خویش را فدایش میکنند اما امت را از مسؤولیت دفاع از مسجدالاقصی و شهر قدس عربی اشغالشده و حمایت از آن و پشتیبانی اهالی چون درخت آنها در استواری و ایستادگی را معاف نمیدارد؛ علیرغم اینکه در فشار راندن ازآنجا قرار دارند چراکه ریشه در اعماق تاریخ عریق آن دارند اما نمیتوان آنها را ازآنجا راند و نیازمند حمایت و یاری و پشتیبانی فرزندان امت بوده و چشمانتظار به افقی مینگرند که از آن مژدههای پیروزی به نظر میرسد و از ضروریترین واجبات امت است خداوند میفرماید: { وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ }«ولی اگر از شما در کار دین و پیشرفت اسلام مدد خواستند بر شماست که آنها را یاری کنید» الأنفال 72.
چنان آتشسوزی آنی که تلاش دستهجمعی فوری برای خاموش کردنش صرف شد و ویرانی گستردهای که بیشتر از سه دهه برای بازسازی دوباره آن صورت گرفته، هنوز هم از زمان اشغال آن شعلهور است که نشانه سوختن تاریخ انسانی و تغییر جلوههای تاریخی و تبدیل هویت عربی اسلامی آن به هویت اشغالگران متجاوز و پاک کردن نشانههای فرهنگی برای یهودیسازی آن است که در این راه وسایل گوناگون بیسابقهای قرارگرفته که کوچکترین آنها راهنمایی گردشگرانی بامعلومات نادرست از مسجدالاقصی مبارک به کوه هیکل واهی است و این توطئه از نوع دیگری است که باید در برابر آن ایستادگی نمود و ازدروغپردازی آن باتمامی وسیلههای در دسترس برای برداشتن ستم از جایگاه اسرای اسیرشده پردهبرداری کرد.